نگاهي به پيشينهي زبان تركمني/ دکتر حسین محمدزاده صدیق
- مشخصات
- مجموعه: مقالات
- منتشر شده در چهارشنبه, 18 ارديبهشت 1392 08:39
- تعداد بازدید: 8004
نگاهي به پيشينهي زبان تركمني/ دکتر حسین محمدزاده صدیق
تركمنپژوهي در سالهاي پيش از انقلاب بسياري سطحي، غير علمي، تنگنظرانه و مُضحك بود كه در راستاي سياست كلان رژيم وابسته، در اجراي همسانسازي ملّي و استحالهی قومي و اليناسيون فرهنگي پيش ميرفت. براساس اين نگرش، تئوريپردازان انسانشناسي به دنبال تئوريهاي تاريخ نگر «هايدگر» آلماني [1]معتقد به انقطاع گذشته از حال بودند، مبني بر اينكه تركمن داراي گذشتهی ناخوشايندي است و بايد از آن منفكّ شود و با «فرهنگ پذيري مدرن»، خود را به تمدن بزرگ وصل كند.
اما پس از انقلاب و در سايهی نگرش معنوي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به مسألهی فرهنگهاي انساني و در راستاي اهداف جهاني و ملّي نظام، امروزه جوانان تركمن رويكرد عظيمي به گذشتهی سرشار از فضيلتهاي خود دارند و به خلاف نظريهی هايدگر، گذشته را منقطع نه، بلكه «جاري در حال» ميدانند و هم از اين روي به آموزش ظرايف و دقايق زبان خود روي آوردهاند. اين خيزش فرهنگي مقدس پيشتاز است و با اخذ قوّت و الهام از انقلاب، ميرود كه زمينههاي تدريس «زبان و ادبيات تركمني» در دانشگاهها را فراهم سازد.
براي مدد رسانيدن به اين خيزش مقدس و در استقبال از اقدام گروه انسانشناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، من سعي ميكنم در اين فرصت اندك، نگاهي گذرا به تاريخ زبان، ادبيات و فولكلور تركمن بيندازم.
زبان تركي غربي شاخهاي پربار از تركي مادر به شمار ميرود كه داراي 3 گويش معروف تاريخي: 1.تركمني، 2. آذربايجاني، 3. عثماني يا استانبولي است. در ميان اين سه، تركمني داراي ويژگيهاي نيرومند و گستردهاي است كه آن را از ديگر گويشهاي خويشاوند خود جدا ميكند. اين ويژگيها، هم در ساخت آوايي(Fonologi) و هم در ساختار لغوي(Morphologi) بروز كرده است، ولي وجوه افتراق نحوي با دو گويش خويشاوند ديگر ندارد.
از اينرو در سخن از تاريخ زبان و ادبيات تركمن، به گسترهی وسيعي با عنوان دورهی مشترك و همسان(Common Period) بايد نظر انداخت كه حكايت از وحدت فرهنگي (Cultural Unity) و وحدت تمدني(Civilization Unity) اقوام تركي زبان دارد كه نمادهاي آن هم در ادبيات مكتوب و هم در مواد ادبيات شفاهي و فولكلور تركمن به چشم ميخورد. گويش تركمني امروزه به لحاظ ويژگيهاي فونولوژيك، يكي از كهنترين و اصيلترين اسناد تركي باستان و سومري به شمار ميرود. در تركمني اكثر واكهها دو صورت كشيده و كوتاه دارند و اين حالت مانع تحقق قانون هماهنگي آوايي نيست. آواكهاي «س/ز» نيز صداي خاص تركمني دارند و نون غنه (ng) كه ويژگي تركي باستان است، هنوز در تركمني حفظ شده است و نيز آواك قريب به مخرج q و g در ميان گويشهاي تركي فقط در تركمني رايج است.
فرجامين نمونههاي مكتوب دورهی باستاني مشترك تركمني 53 كتيبه و يادمان معروف به يادمانهاي تركي باستان است كه تاكنون سه يادمان از آن ميان، با برگردان فارسي و آوانگاري و دستور زبان توصيفي آن به زبان فارسي منتشر شده است.[2] اين سه يادمان با الفباي كهن تركمني معروف به «الفباي تركي باستان» نقر و حكّ شدهاند و ويژگيهاي آوايي امروزين تركمني در آنها مشهود است و به گفتهی مرحوم پرفسور ارگين: «به همين اعتبار، ميتوان آنها را از فرهنگ عمومي تركي منفك كرد و به فرهنگ خاص تركمني وابسته ساخت.»[3]
يادمانها از دولت گؤي تورك بازمانده است. در نيمهي نخست سدهی ششم ميلادي تركمنها و آوارها بدنهي اصلي تشكيلات اداري و حكومتي گؤي تورك را تشكيل ميدادند. در تاريخ 552م. بومين قاغان خاندان تركمني گؤي تورك را جايگزين خاندان آوارها ساخت. در آن روزگاز، مركز حكومت اين دولت در بخش شرقي استقرار داشت و بخش غربي از سوي ايستمي قاغان برادر بومين قاغان اداره مي شد.
در سال 680م. قوتلوق قاغان كه بيشتر با نام دوم خود ائلداريز قاغان معروف است، توانست شوكت و عظمت دولت تركمنها را بازگرداند. وي دو پسر به اسامي بيلگه قاغان و كول تيگين داشت كه همراه وزير كاردان خود تان يوقوق به پيكرتراشي و نقر و حك اين يادمانها پرداختند. نخستين كتيبه را بيلگه قاغان در سال 734م. امر به حك كرده و دومين را فرزندش يك سال پس از فوت او در سال 735م. ساخته است و سومي در فاصلهي سالهاي 725-720م. از سوي او بر پاگشته است كه به كتيبهي «تان يوقوق» معروف است.
شيوهي باستاني تركمني نقش عظيم و تعيين كنندهاي در شكل گيري و حيات تركمني ميانه و بالمال تركمني معاصر داشته است. زمان كتابت سنگ نبشتههاي تركمني باستان و شيوهي گؤي تورك با به شمار آوردن الواح سومري به هزارهي سوم پيش از ميلاد ميرسد كه البته بايد گفت تركمني معاصر از صورت شفاهي تا صورت مكتوب راهي بس دراز پيموده است و اين نكته اكنون مسلم است كه تركمني در تركمن صحراي شرقي از هزاران سال پيش به صورت مكتوب درآمده است.
در ايران، هيچيك از دست نوشتهها اين همه قدمت تاريخ ندارد. مثلاً كهنترين سندی كه بردارندهی قسمتي از اوستاست، مربوط به سال 1278م. است. يعني زمان كتابت آنها بيشتر از سدهي 13 تا 14 ميلادي نيست. اما تعيين اينكه زبان تركمني در ايران از چه زماني به صورت مكتوب درآمده، دشوار است.
الفباي كهن تركمني شكل تكامل ساختار الفباي گؤي تورك از 150 نشانه به 28 حرف، دومين الفباي غير تصویري است كه پس از سومري، تركمنها در تاريخ بشريت اختراع شده است.
در اين الفبا براي واكهها 8 علامت دو شكلي و براي همخوانها و آواكها 28 نشانه وجود دارد. اما، از آثار مكتوب برجاي ماندهی دوران مشترك اسلامي تركمن، ميتوان به چند اثر زير اشاره كرد:
- قوتادغو بيليغ يا سعادت نامه كه در 448هـ. ق. از سوي يوسف اولو خاص حاجب در 6645 بيت به نظم درآمده است. اين مثنوي در بحر متقارب مثمن مقصور سروده شده است و سرمشق تأليف و تنسيق بسياري از شاهنامهها و پندنامهها و سياست نامههاي تركي و فارسي بوده است. در سرتاسر كتاب فقط 85 لغت عربي با مفاهيم ديني و عرفاني به كار رفته است و متن اثر به تركمني دورهی میانه است.
- نهج الفراديس: در سدهي پنجم هجري در شرح احكام ديني و مسائل عرفاني اهل سنت و جماعت به تركمني میانه تأليف شده است. مخزن واژگان اين اثر منثور بسيار باارزش و غني است.
- عتبـﮥ الحقايق: اثر اديب احمد يوكناكي بن محمود در اواخر سدهي ششم به نظم درآمده است. اين اثر در 9 باب در شرح احاديث نبوي، در فضيلت دينداري و فوائد علم و جوانمردي در بحر متقارب مثمن مقصور سروده شده است.
- ديوان حكمت: اثر خواجه احمد يسوي، متوفي به سال 545 هـ.ق. به نظم درآمده است. اثر عارفانهي بسيار باارزشي است كه تأثير عميقي در تكوين ادبيات عرفاني در تركي و فارسي داشته است. از شعراي فارسي زبان عطار نيشابوري از او تقليد كرده است. خواجه احمد يسوي باني مكتب عرفاني- یسويه نيز است.
- كتاب ددهقورقود: اثر مشترك تركمني-آذري و داراي دوازده حماسهي منظوم و منثور كه نسخهي خطي به دست آمده از آن در سال 446 هـ.ق. استنساخ شده است كه بسيار معروف است.
دوران ادبيات خود ويژهی تركمن، كه نامهاي درخشاني چون مختومقلي فراغي، دولتمحمد بالقزل، كمينه صيدي، وفايي و جز آن بر تارك آن ميدرخشد، بيگمان ادامهی منطقي دوران مشترك بازگفته در بالاست و به نظر ميرسد كه نميتوان تاريخ ادبيات تركمن را از دورهاي كه ادبيات خود ويژه شروع ميشود آغاز كرد و آن را نوعي ظلم و بيانصافي در برخورد با پيشينهی فرهنگ تركمن به حساب ميآوريم و اين ادعا كه ادبيات مكتوب تركمن از پانصد سال پيش آغاز ميشود، ناشي از نگرش خطي(Linear Looking) به تاريخ و بررسيهاي تاريخي است كه «گذشته- حال -آينده» را منقطع از هم مينگرد و تأثير زنجيرهاي و دائرهوار و جريان آنها را در همديگر نميبيند و يا انكار ميكند.
اما در سخن از فولكلور و ادبيات شفاهي تركمن بايد گفت كه ادبيات شفاهي اين مردم، كهنسال و بسيار غني و سرشار است و داراي دو دورهی گستردهی ميتولوژيك (Mithologique) يا اساطيري و دورهی تاريخي (Historical) است. وجوه اشتراك دورهی اساطيري با شاخههاي ديگر تركي نيز فراوان است. آنچه كه از اين دوره بر جاي مانده است؛ مجموعهاي از اسطوره (Mith)ها و سرودهاي آئيني كهن است كه بسياري از آنها هنوز در صندوق سينهی تركمنها خفته است. برخي از اين اسطورهها به دوران اساطيري ملل مختلف نيز رسوخ كرده است. مانند اسطورهی آق آنا كه در اساطير يونان با نام آكينا (Akina) و در گاثههاي زرتشت با عنوان ميشانا (Mishana) بازپردازي شده است. آق آنا نخستين زن است كه توسط تانگري (Tangri) از كف آب آفريده ميشود. آكينا را نيز زئوس از لعاب دهان خود و ميشانا را اورمزد از آب دريا ميآفرينند.
اسطورههای تركمن مانند همهی انواع مشابه خود در تاريخ، فقط در تبيين و تعليل پديدهها و عوامل طبيعي آفريده شدهاند. پديدهها و عوامل طبيعي مانند گردش ماه و سال و شبانروز و سيل و توفان و مانند آن، پيوسته براي تركمن، كتاب آموزش و منبع الهام بوده است و درتعليل آنها گذشته از مجموعهی قابل توجه اسطورهها، به سرودن سرودهاي ستايش نيز دست زده است كه به نشانههاي آن ميتوان در مواد ادبيات شفاهي امروزين تركمني برخورد.
مواد ادبيات شفاهي تركمني را بدينگونه ميتوان نوعبندي كرد:
- ارتهكي يا افسانهها
- ناغيل يا داستانها
- آتالار سؤزو يا ضربالمثلها
- آيديم يا ترانهها
- متلها
اين نوعبندي از آن يوسف آزمون تركمن پژوه شناخته شده است كه از پاياننامهی دكتراي خود با عنوان «ديوان مختومقلي و زنجيرهی تأثير آن در تاريخ ادبيات تركمن» در سال 1363 در دانشگاه استانبول دفاع كرده است. وي در اين نوعبندي تاپماجا يا چيستانها و نيز لطيفهها را منظور نساخته است كه ميتوان بر آن افزود.
- ارتهكي يا افسانهها، مانند همهی انواع مشابه خود در فرهنگ مشترك تركي با پارههاي نظم آغاز ميشوند. شايد بتوان صحيحتر چنين گفت كه هر افسانهی تركمني، براي خود آغاز و انجام منظوم واحدي دارند. مانند:
آغاز:
بير بار ائكن، بير يوق ائكن
اييمگه، ايچمگه زار ائكن...
انجام:
باغير دولدي، باتدي، گئتدي
ئويكن بولدي، ئوتدي، گئتدي.
مراد مورادينا يئتدي،
مواردين تلپگي گؤيه ئيتدي...[4]
كه پيش و پس از نقل افسانهها، سروده ميشوند و گاهي شباهتهاي فراواني با دوزگيهاي آذربايجاني دارند. ميدانيم كه افسانهها، به خلاف اسطورهها، در تبيين و تعليل حوادث و عوامل اجتماعي نظير جنگها، قهرمانيها و مبارزات بينوايان تحت ستم سخن به ميان ميآيد. قهرمانان افسانهها عموماً با ديو، پري، جن و حيوانات ترسناك روبرو ميشوند و همه جا بر آنان و ديگر موانع آسايش ملت خود، چيره ميگردند. بسياري از افسانههاي تركمني از زبان حيوانات سود رسان و يا با دادن نقشهاي اصلي به آنها ساخته شدهاند.
- در داستانهاي تركمني، وجه بارز داستانسرايي يعني آوردن نظم در گفتوگوها و محاورات قهرمانان و استفاده از نثر هنگام نقل حادثهها به چشم ميخورد. شناختهترين داستان تركمني داستان كوراوغلو است كه از مبارزات مردم آذربايجان در دورهی صفويه ملهم شده و به فولكلور بسياري از اقوام مجاور نيز وارد گشته است و با شرائط اقليمي و جغرافيايي خاص برابر نهاده شده و در شكل داستانهاي قهرماني آنها كه بازگو كنندهی دردها، اميدها، آرزوها و قهرمانيهايشان باشد، تثبيت شده است.
در جايي از روايت تركمني اين داستان آمده است:
يالنيز بالام! آلغين پنديم
يوردونگو ترك ائديجي بولما.
اؤزوندن غايري نامردين
يئنيني چكيجي بولما
در اينجا به زبان جيغالي بيگ دفاع از نواميس ملّي و مردمي به كوراوغلو توصيه ميشود.
غير از داستان حماسي كوراوغلو، ميتوان از داستانهاي تركمني، دو داستان هويرلوقغا- حمرا و شاه صنم- غريب را نام برد كه دومي باز در ميان مردم آذربايجان معروف است.
اين داستانها عموماً در سينهی باغشيها نگهداشته ميشوند و به دست آنان شاخ و برگ و تفرع حاصل ميكنند كه اكثراً گردآوري نشدهاند. در اينجا بندي از داستان هويولقغا-حمرا را به روايت آزمون نقل ميكنيم كه در بستر گويش طبيعي و واقعي اين قوم خفته است:
أوچ آي بولدي منينگ گؤزني هوشيم يوق،
ييغلاماقدان غايري ائتگن ايشيم يوق.
غولاق سالسام چاي ايچينده غوشوم يوق
باري يوغي بولدي مانا غومانا.
- آتالار سؤزي، نوع گستردهی ادبيات شفاهي مردم تركمن است. اين مردم مالك گنجينهی از ضرب المثلها، تعبيرات و كنايات هستند كه مجموعهای از تجربهها، انديشهها، نصايح و حكم اجدادشان است. مانند:
- اكمه بيچرسنگ، غازما دوشر سنگ.
- سوگئدر داش غالار، ياد گئدر غارداش قالار.
- دئولتلي دئولت آرار، دئولتسيز وطن آرار.
- باشدا عاغيل بولماسا، ايكي آغا گوج دوشرو.
- جماغاتينگ گؤر بولسا، سن ده گؤزونگي يوم.
- آرقالي كؤپك قورد باسار.
- يامان گونلر ياغشي بولار، يامان آدام ياغشي بولماز.
- قيلينج ئوز غينيني كسمز.
- اري ناميس ئولدورر، تاوشاني غامچي.
- ياغلي گونونگ ياد ياغشي، يامان گونونگ غارينداش.
- آيديم، شايد مهمترين بخش ادبيات شفاهي تركمن است كه اكثر به وسيلهی باغشيها ابداع ميشوند و انواع ترانههاي موزون و منظوم نظير «له له» را نيز ميتوان جزء آن قرار داد.
آيديم معناي سخن موزون و منظوم را ميدهد و موضوع آن دلباختگي، قهرماني، زيبائيهاي طبيعت و ستايش حيوانات، به خصوص اسب است. باغشيها همهی غوشغيها را ميتوانند با ترنم در آهنگهاي به اسم يول به شكل آيديم درآورند.
يك تركمن پژوه غربي موسوم به اسپنسكي پس از سالها مطالعه در فولكلور تركمني، آيديمها را به صورت زير نوعبندي كرده است:
- آيديمهاي ديني.
- آيديمهاي شباني و شكارچيگري.
- آيديمهای تغزّلي و غنايي (Lirique).
- آيديمهاي تربيتي و اخلاقي و تعليمي (Didactique).
- آيديمهاي قهرماني و تاريخي.
- آيديمهاي شكوه و شكايت و هجران.
تركمن در آيديمها، عقايد يكتاپرستي فطري خود و عرفان عميق اسلامي را در هالهاي از حكمت و معرفت ايلي بيان داشته است. اين، نخستين موضوع پر اهميت آيديم سرايان است. بعد از آن موضوع اسب است كه تركمن در آيديمها جاي وسيعي به آن داده است:
جان ساقغار آت، مال ساقغار آت
داغ آشاندا بلله نير سينگ
قارانليتدا آلغير اودسام
ساپا توروپ سالا نير سينگ
غايچي غولاق نزديك بئلينك
شهرتي سنك بيزيم ائلينگ
گؤي نيندانلي اوزون يئلينگ
اوتون اوتلاپ ياللانير سينگ.[5]
به اسم برخي از قهرمانان بومي تركمني نيز فقط در ترانهها برميخوريم كه قهرمانيها و مبارزات آنان به شايستگي ستوده ميشود. مانند دو قهرمان اسل بك باتور و اركه باتور كه سالها پيش عليه دشمنان تركمن شوريدهاند و حماسه آفريدهاند.
ترانههايي كه از عشق و دلباختگي سخن دارند و نيز ترانههاي جشن و عروسي، شعرهاي مخصوص كودكان، ترانههاي ايام خاص سال، لالایيها و جز آن نيز در ردهبندي آيديمها قرار ميگيرند.
آيديم زير از زبان كسي كه از ديار خود نفي بلد شده، ساخته شده است:
غايتا-غايتا گلدي پرمان،
بيز آيريليديق يئردن آرمان.
بيتن اودي باري درمان،
غال ايندي مكان غال ايندي.
و آيديم زير از زبان كسي كه مفتون زيباييهاي طبيعي سرزمين خود است به نظم درآمده است:
دو يه حايوان گلر كوله-كوله آغناپ،
خاطار روزوپ گؤروئوز يئرين ايرلاپ.
تورمو تايلاغي باري عزم باغلاپ
اگرهتين ياغ ياسان مكانيم داغلار.
تاريخ زبان و ادبيات و فولكلور تركمن و سبك شناسي آثار نظم و نثر آن را نميتوان در مجال اندك به بررسي نشست. اوميدوارم در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، با اخذ قوت و الهام از مفاهيم قرآن و در راستاي اجراي كامل مفاد اصول مترفي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران امكانات تحقيق و تدريس در اين موضوع فراهم گردد و غبار مظلوميت از سيماي زلال اين مجموعهي گرانجاي ايراني زدوده شود.
[1] هايدگر فيلسوف آلماني در زمان هيتلر و رئيس دانشكدهی فلسفهی نازيسم و تئوريپرداز معروف نگرشهاي تاريخي.
[2] دكتر حسين محمدزاده صديق، يادمانهاي تركي باستان، انتشارات نخلهاي سرخ، تهران، 1379.
[3] Prof.Dr.M.Ergin.Orhun Abidderi, Ist, 1979, S.23.
[4] براي امثله و شواهد نگاه كنيد به: مقالهی يوسف آزمون در مجموعهی:
Rashid Rahmeti Arat icin, Ankara, TAKE, 1971.
[5] ح.م.صديق. ادبيات عاميانهي مردم تركمن صحرا، هفت مقاله، تهران، 1357، ص 1.7.