مختومقلی به روایت مختومقلی
- مشخصات
- مجموعه: مقالات
- منتشر شده در یکشنبه, 12 خرداد 1392 14:35
- تعداد بازدید: 6171
نوشته ی: آنادردی عنصری
البته روی سال تولد شاعر اختلاف کمتر است وعموماً مختوم قلی شناسان روی سال 1733میلادی (1146 ه.ق) اتفاق نظر دارند. البته بااین یادآوری که احمدآخوندوف گرگانلی روی رقم 1731 وپروفسور نورمحمدعاشورپور روی سال های 1720-1725 تاکید می کنند. اما پروفسور ب.ا قاری یف ومأتی کوسایف روی سال 1733 توافق دارند. ارقام مربوط به سال فوت شاعراز 1780 تا سال 1813 رادربرمی گیرد. یعنی اختلاف در تاریخ فوت مختوم قلی رقم 33 سال را نشان می دهد .پروفسور مأتی کوسایف ونورمحمدعاشور پور قائل به سالمرگ تقریبی 1813 می باشند. پژوهشگران دیگر روی ارقام 1782، 1790، 1792 و . . . تمرکز دارند.
همین ابهامات درباره ی روستای محل سکونت مختومقلی نیز صادق است .به مدد شعری از شاعر می دانیم که سرزمین محل سکونت وی حوزه رودخانه اترک بوده است .ولی آن قسمت از حوزه رودخانه ی اترک ( حوزه میانی)که در منابع تاریخی سرزمین قبیله گوکلان ذکر شده است نیز خود وسیع بوده واز قصبه قاری قلعه درشمال بجنورد تا منطقه ی گینگ جای در غرب مراوه تپه امتداد می یابد. واینکه آیا قصبه قاری قلعه جزو حوزه اترک محسوب می شود یاخیر؟ درموضوع چگونگی تحصیل علم واینکه شاعر در مناطق بخارا، ترکستان، خیوه و . . . دانش آموخته باشد نیز علیرغم نظرات گوناگون اظهار شده وسیله مختوم قلی شناسان اما اطلاعات موثق موجود نیست.
همین ابهامات درباره ی روابط عاشقانه وی با « منگلی» ازدواج وخانواده وی نیز وجود دارد . دلیل این همه ابهامات و گونه گونی اطلاعات متناقض درخصوص شاعری که «به هنگام مرگ همچون قدیسین محبوب بود. . . ومحبوب ترین شعرای خراسان وترکمن بود».( مجموعه متون ... کتاب دوم قاجاریه ص 93 ) .
شاعری که « هموطنانش مقام اورا تا اولوهیت بالا برده اند » (وامبری ص 411) چه می تواند باشد؟
شرایطی چنین شاید ناشی از تأثیر عوامل ذیل باشد:
- به دلیل موقعیت اقلیمی سرزمین ترکمن در قرن هیجدهم میلادی/ دوازدهم ه.ق / ،غالب بودن نوع معیشت وشرائط زندگی عشیرتی دربین ترکمن ها ونبود ساخت سیاسی متمرکز وحاکم، جامعه ی ترکمن بطور مداوم در معرض حملات ودرگیری های نظامی بوده است. این عوامل همه گی برهم زننده ی ثبات وویران کننده ی مظاهر مادی ومعنوی حیات بشری اند.
- بی نظمی وهرج ومرج فزاینده ی حاکم بر شرائط آن زمان جامعه ایران / تاریخ ایران کمبریج دوره افشار، زند ص172
- کمبود منابع مکتوب که اطلاعاتی درباره حیات شاعر بدست دهند. تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد تنها 5 منبع مکتوب درطول قرن19واوائل قرن 20مستقیم وغیر مستقیم (صرفنظر از کم وکیف وصحت وسقم آن) درباره ی شاعر وحیات وی اشاراتی داشته اند. این منابع به ترتیب قدمت عبارتند از:
1- مجموعه ی متون واسناد تاریخی. کتاب دوم ( قاجار) شامل( نخبه سیفیه )و ( ترانه های عامیانه ترکمن 1249 قمری. گردآورده الکساندرشودزکو ). به کوشش منصوره اتحادیه ( نظام مافی) . سیروس سعدوندیان . تهران . نشرتاریخ چاپ اول. 1360 . صص 85-102
2- سیاحت درویشی دروغین درخانات آسیای میانه .(1864) تألیف آرمینیوس وامبری. ترجمه فتحعلی خواجه نوریان. انتشارات علمی وفرهنگی .تهران. چاپ پنجم. 1374. ص 411
3- استانبولدن آسیای وسطی یه سیاحت. مؤلفی سیاح محمدامین. استانبول قرق انبار مطبعه سی. 1295. ص 192
4- سفرنامه تحف بخارا،تألیف .میرزاسراج الدین میرزاعبدالرئوف . (1330 ه.ق) با مقدمه دکتر محمداسدیان. انتشارات بوعلی. چاپ اول . تهران1369.صص262-263
5- مخدومقلی دیوانی و یدی عصرلق تورکجه بر منظومه. شارحی ومنقدی: شیخ محسن فانی استانبول1340
به دلیل کمبود منابع مکتوب ،مراجعه به روایت های مردمی وجمع اوری ونگهداری آنها در آرشیو به عنوان اسناد روایی مربوط به حیات شاعر ،بخشی از کار پژوهشی مختوم قلی شناسی را تشکیل داده است. به همین دلیل درغیاب اطلاعات جامع مکتوب درمنابع کلاسیک ،روایت های مردمی بیشترین استفاده وارجاع رادربین پژوهشگران داشته است. درشرایطی چنین دشوار ، بنظر می رسد مراجعه مستقیم به دیوان شعرشاعر و جستجو و احصاء آندسته از اشعار وی که بنوعی مرتبط با حیات وشرائط سیاسی –اجتماعی شاعر باشد می تواند تا حدودی گره گشای مشکلات باشد. انجام مطلوب این کار البته شرائط وروش های خاص خود را می طلبد که ازآن جمله ودر وهله ی اول دسترسی به یک نسخه ی منقح، انتقادی وصحیح از دفتر شعر شاعر است.
باستثنای نسخه های خطی، چاپ ونشر دفتر شعرمختوم قلی از نیمه اول قرن نوزدهم از اروپا آغاز شد که تاکنون نیز ادامه دارد. بیشترین آمار چاپ ونشر نیز به کشور ترکمنستان تعلق دارد. در ایران نیز بنظر می رسد چاپ ونشر دفتر شعر مختوم قلی بیشتر از نیم قرن سابقه دارد. که حدودا به تعداد 11 عنوان چاپی است.
از این تعداد، نسخه یا نسخه هایی که شرایط مطلوب یک کار پژوهشی –علمی را داشته باشند بنظرم می رسد که از تعداد انگشتان یک دست نیز کمتر است. از بین این تعداد کم نیز نگارنده ،نسخه انتقادی ومنقح آماده شده وسیله پروفسور نورمحمدعاشورپور را ترجیح می دهم که مشخصات فارسی آن ذیلاً درج می شود:
دیوان مختوم قلی فراغی( متن انتقادی )دو جلد . تصحیح، مقابله نسخ ومقدمه : نورمحمدعاشورپور. بازخوانی نسخ ومتن: یوسف قوجق. انتشارات مختومقلی فراغی. چاپ اول. گرگان . 1388-2009
ازآنجایی که از اشعارشاعر به عنوان « اسناد مثبته » زندگی وتحولات فکری شاعرمی خواهیم بهره برداری کنیم لذا سندیت واعتبار اشعار باید به میزانی باشد که بتوان با استناد به آنها حداقل تصویری کلی از حیات سیاسی اجتماعی وتحولات اندیشه مختومقلی را ترسیم کنیم. از این روی نسخه چاپی یادشده جهت مطالعه وپژوهش برگزیده شد.
روش کار
چون هدف ازاین پژوهش ترسیم خطوط کلی مسیرزندگی سیاسی- اجتماعی وچگونگی تحولات اندیشه گی مختوم قلی می باشد در درجه اول کلیه اشعار شاعر که به نوعی با موضوع فوق مرتبط بوده اند شناسایی واحصاء گردید. درمرحله دوم از بین این اشعار، اشعارکلیدی گزینش شد. درمرحله سوم از میان سطور اشعار کلیدی سعی شد آن تعداد از کلمه هایی که به فهم عمیق تر موضوع یاری می رساندند دستچین شود.
به این ترتیب در مرحله ی پایانی ، این اشعار کلیدی با تمرکز روی کلمات کلیدی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. دراین بخش از کار نیز تلاش براین بود تا مطالب واشارات مندرج در شعر با معلومات واسناد تاریخی مذکور در منابع مکتوب مقایسه وتطبیق داده شود. وبا بهره گیری از سنوات واعلام اشاره شده در باب موضوعات مشخص در منابع معتبر تاریخی کوشش شد تصویری روشن تر از «سن»،« زادبوم»،« سکونتگاه»،« ازدواج» و «چگونگی ایفای نقش وسیله شاعر در تحولات سیاسی- اجتماعی زمانه» خود ارائه دهیم. از همه مهمتر با بهره گیری از «یافته ها» سعی شد مراحل تحول اندیشه وشعر مختومقلی را مشخص کنیم.
ازآنجایی که این پژوهش بر محور پیش فرض « تحول زندگی واندیشه شاعر در سه مرحله ی 1- مرحله اشعارعرفی-زمینی 2- مرحله گذار 3- مرحله اشعارعرفانی- دینی استوار بود. لذا اهتمام براین بود که اشعار کلیدی با ملحوظ نظرقرارگرفتن کلمات کلیدی در محورهای سه گانه فوق طبقه بندی گردد.تاهرشعر درطبقه ومرحله مشخص خود مورد تجزیه وتحلیل قرارگیرد ونتایج مورد انتظار استخراج گردیده در جهت اثبات « پیش فرض ها » بکارگرفته شوند. دراین پژوهش همانگونه که ذکرش رفت متن انتقادی پروفسورنورمحمدعاشورپور به عنوان متن پایه مورد استفاده قرارگرفت ودرکنار ان به مآخذ دیگری نیز به مناسبت رجوع شد که در بخش کتاب شناسی امده است. درصورت املایی اشعار نقل شده از متن پایه به جهت رعایت اصل وفاداری هیچگونه دستبردی اعمال نشد ودرمتن پژوهشی نیزهمان صورت املایی رعایت شد. درارجاع شعری از شماره شعر و شماره مصراع ها استفاده شد.بدین نحو که ابتدا ودر داخل پرانتز شماره شعر وبیرون از پرانتز ازسمت چپ شماره مصراع ها آورده شد.
( . . . ) . . . . و . . . . از این رو از ارجاع به صفحه متن شعری خودداری شد.
عصر مختوم قلی
حیات آگاهانه وخلاقیت ادبی مختوم قلی به تقریب در نیمه دوم قرن هیجدهم میلادی/ دوازدهم ه.ق سپری شد. صفحات شمالشرق ایران ( خراسان،ترکمن صحراواستراباد) در این دوره در هرج ومرج وناامنی کامل بود.( تاریخ ایرانکمبریج دوره افشار، زند- ص 172 ).
متعاقب قتل نادرشاه افشار درسال 1747میلادی /1160ه.ق / وبا فروپاشی سیستم حکومتی وی،مدعیان حکومت از هر سو سربرافراشتند. جانشینان نادر در مشهد دربین مدعیان تاج و تخت شاهی گرفتار آمده بودند. احمدخان درانی سردارسابق سپاه نادرشاه اکنون با عنوان احمدشاه افزون برافغانستان به سلطنت ایران نیز چشم دوخته بود. در استراباد ومازندران و گیلان محمدحسن خان قاجار با پشتیبانی نیروی مسلح قاجار وترکمن داعیه ی سروری بر ایران را داشت . در آذربایجان آزادخان افغان از سرداران سابق نادرشاه مستقلاً حکومت می کرد. ودرایران مرکزی خوانین بختیاری وکریم خان زند در اندیشه تصاحب تاج وتخت شاهی بودند.
احمد شاه درانی بعداز کنترل اوضاع افغانستان وتأسیس سلطنت درانی باهدف فتح خراسان به سوی مشهد لشکر کشید. وی در رسیدن به هدف « تصرف کل ایران» از طریق فتح مشهد به حمایت ترکمن های گوکلان نیز دل بسته بود.
احمد شاه درطول سال های 1167 و 1168 ه.ق/ 1754 و 1755 میلادی/ با ارسال دو مکتوب به عنوان خان ها وبیگ های گوکلان انها را به اتحاد عمل نظامی دعوت کرده خواهان اعزام نیروی مسلح ترکمن می شود. از جمله این خان ها وبیگ ها که در کتاب مطلع الشمس صنیع الدوله مذکور است دولت علی بیگ وعوض گلدی سردار را می توان نام برد. ترکمن های گوکلان به دعوت وی پاسخ مثبت داده نیروی نظامی به سرکردگی چودورخان سردارگوکلان روانه می کنند. می دانیم که حداقل عبدالله یکی از دو برادر مختوم قلی در این اعزام شرکت داشته است.
احمدشاه درانی پس از فتح مشهد قشونی برای فتح استراباد ومازندران اعزام می کند.درنتیجه جنگی که در نزدیکی سبزوار بین قشون اعزامی احمدشاه ونیروهای تحت فرماندهی محمدحسن خان قاجار درسال 1168ه.ق/ 1755 میلادی/ رویداد قشون افغان شکست خورده منهزم شد.این واقعه پایان کار احمدشاه درانی در ایران بود.
پیروزی محمدحسن خان در دفع حمله ی افغانان شهرت فزاینده ای برای او به ارمغان آورد. سال های 1168ه.ق تا 1172/1755 تا 1759 میلادی/ سال های اوج اقتدار وشکوفایی زندگانی نظامی محمدحسن خان قاجار است.
وی در طول این سال ها باشکست دادن سپاه احمدشاه درانی درسبزوار، شکست دادن سپاه کریم خان زند وآزاد خان افغان در مازندران وآذربایجان وفتح اصفهان ومحاصره شیراز وضرب سکه ی طلا در تبریز و اصفهان به نام خودمدتی حدود 4 سال بنوعی فرمانروای بلامنازع شمال ومرکز ایران بود.
محمدحسن خان قاجار بالاخره درسال 1172ه.ق/ 1759 میلادی از کریم خان زند شکست خورد وزندگی وی پایان یافت.
کریم خان زند از سال 1172ه.ق تا 1193 /1779 میلادی حکومت کرد. گرچه پایتخت وی در شیراز بود اما پیش از به حکومت رسیدن ودرسال های پرآشوب منازعه داخلی قدرت در ایران ، تهران درشمال ایران دژ استوار زندیان بشمار می رفت. (تاریخ ایران کمبریج دوره افشار،زند . ص 157 ).
در پی مرگ کریم خان زند درسال 1193 ه.ق/ 1779 میلادی دوره دیگری از هرج ومرج و ویرانی ایران رافرا گرفت. پس از مرگ کریم خان زند وشروع فعالیت نظامی آغا محمدخان قاجار فرزند ارشد محمدحسن خان قاجار، درسال 1785/ 1199 ه.ق تهران توسط آغامحمدخان قاجار فتح شد.
ترکمن ها بویژه سواران مسلح قبیله ی یموت از دیرباز به دلایل هم نژادی وهم سایه گی، با طایفه قاجار روابط حسنه داشتند. اتحاد نظامی دو قوم مخصوصاً و همزمان با سقوط پادشاهی صفوی و آغاز سلطنت نادرشاه افشار از زمان فتحعلیخان قاجار- رهبر طایفه قاجار – وارد مرحله ی جدیدی شد. هردو قوم از اتحاد با یکدیگر اهداف سیاسی مشخصی را دنبال می کردند. شورش بزرگ استراباد وصحرا در زمان اوج اقتدار نادرشاه افشار به رهبری فتحعلیخان قاجار وبا مشارکت نظامی وسیع ترکمن ها صورت گرفت.حتی با شکست شورش ، فتحعلیخان فراراً به عمق صحرای ترکمن پناهنده شد. واقعه ای که در ادوار تاریخی بعدی برای فرزندان ونوادگان وی نیز از جمله محمدحسن خان وآغامحمدخان قاجار تکرار شد.
آغامحمدخان قاجار نیز با حمایت نظامی اشراف ترکمن موقعیت خود را درمیان مدعیان سلطنت تثبیت کرد وبه پادشاهی ایران رسید. باتوجه به پیشینه ای چنین، ترکمن ها انتظار داشتند که در سلطنت آغامحمدشاه قاجار به اهداف خود برسند ودرحاکمیت نقش وسهم داشته باشند. اما چنین نشد وجز معدودی از بیگ ها وخان های ترکمن مثل خوجم بردی خان داز، بقیه ترکمن ها مغضوب واقع شدند. مخصوصا واقعه ی فتح مرو که توسط نیروی متحد اوزبک وترکمن به رهبری شامرادولی النعمی ( میرمعصوم ) امیربخارا ودرسال 1785 میلادی /1200 ه.ق رویداد ومنجر به قتل بیرامعلی خان قاجار حاکم مرو واسارت خانواده وی شده بود شاه قاجار را شدیداً نسبت به ترکمن ها بدبین کرد. وی ظاهراً به بهانه تحویل جسد بیرمعلی خان قاجار از ترکمن ها وتنبیه ترکمن های استرآباد دوبار به سوی ترکمن ها لشکر کشید وشمار زیادی از آنان را کشت، اسیرکرد و از سربریده سران آنها در چهار دروازه استرآباد کله مناره ساخت .قتل آغامحمدشاه قاجار درسال 1211 ه.ق/ 1797 اتفاق افتاد.
زادبوم مختوم قلی
بیلماین سورانلاره آیدینگ بوغریب ادیمز
اصلی گرکز یوردی اترک آدی مختوم قلی دور (73) 13-14
ترجمه فارسی:
به پرسنده گان از نام ما بگویید
ریشه اش گرکز ،دیارش اترک نامش مختوم قلی است.
مختوم قلی در این بیت با اشاره به سئوال ناآشنایان از نام وهویت وی به صراحت سه موضوع را روشن می کند:
- اصلی گرکز
دراین عبارت وابسته گی قبیله ای خود را توضیح می دهد که از قبیله گرکز است. ظاهراً گرکز قبیله ای مستقل باید بوده باشد ولی به جهت سکونت در سرزمین قبیله گوکلان در داخل مجموعه ی تشکیلات قبیله ای گوکلان لحاظ شده است. کمااینکه آرمینیوس وامبری در کتاب خود ( ص 390) در ترسیم ساختار تشکیلات قبیله ای گوکلان ، گرکز را نیز ذکر می کند.
- یوردی اترک
سکونتگاه خود را« اترک» می نامد. منظور شاعر البته حوزه رودخانه اترک است. می دانیم که گوکلان ها عمدتاً در حوزه میانی رودخانه اترک می زیسته اند. مناطق زیست تیره های مختلف گوکلان از قصبه ی قاری قلعه درشمال بجنورد تاییلاقات وسیع گینگ جای درغرب مراوه تپه وکوهپایه های جنوبی کوه سونگی داغ گسترده بود.قصبه ی قاری قلعه نقطه ی تمرکز استراتژیک گوگلان ها در قرون هیجده ونوزده میلادی/ دوازده وسیزده ه.ق / بود. روستای گرکز از توابع قاری قلعه سکونتگاه اصلی تیره ی گرکز بود. در سفرنامه ی تحف بخارا (صص 262-263 ) نویسنده از ملاقات خود با فردی بنام ملا آدینه قربان که شخصی بسیار محترم وعالم بود سخن می گوید. به گمانم شخص مذکور همان آناقربان آخوند جد آنا قربان آخوند ( مرحوم عطا ایشان محمدی) معاصر باشد.
می دانیم که قصبه قاری قلعه در تقسیمات اداری دوره قاجار وقبل از ان جزو سازمان اداری وحوزه جغرافیایی خراسان محسوب می شده است . یادداشت کوتاه ونه چندان موثق الکساندرشودزکو در مقدمه کتاب خود که از قول شیخی روایت می کند .(ص 93) به رغم دارا بودن اطلاعات گمراه کننده اما حاوی چندنکته ظریف است که شاید بتواند به عنوان نکات کلیدی در روشن کردن ابهام زادبوم مختوم قلی مفید فایده باشد. وی به رودخانه سومبار اشاره می کند که مختومقلی برای رفتن به سرزمین خود از این رودخانه عبور کرده است. می دانیم که رودخانه کوچک سومباراز شاخه های فرعی آبریز اترک بوده در حاشیه جنوبی قاری قلعه جاری است . درجایی دیگر از این مقدمه شودزکو، مختوم قلی را محبوب ترین شاعر خراسان وترکمن ذکر می کند. ( همان ص 93 )در پایان یادداشت نیز به صراحت مختومقلی را شاعری ایرانی می نامد.
آرمینیوس وامبری نیز مختوم قلی را شاعری از منطقه ی گوکلان معرفی می کند. ( وامبری ص 411) وبه روایت قزل آخوندروحانی ایرانی ساکن گمش تپه که فردی عالم ودانشمند بوده استناد می کند.
مختوم قلی درشعر معروف « سونگی داغ » که در وصف کوه سونگی داغ وطبیعت پیرامون ان سروده شده بنظر می رسد در زمینه زادبوم خود اطلاعات بیشتری می دهد.
کوه سونگی داغ در نوار مرزی ایران وترکمنستان در شمال ناحیه کرند وشمالغرب شهرستان مراوه تپه واقع شده است. مختوم قلی دراغاز شعر، آن را با عبارت « هان ! کوه سونگی داغ محبوب من » مورد خطاب قرار می دهد. ومی گوید که تو سرزمین قبایل گوکلان ویموت هستی. در بند چهارم شعر از دو منطقه بنام های« اویلوق »و«توره ییت» نام می برد که آنطور که از فحوای کلام بر میآید باید مناطق قشلاقی قبیله گوکلان بوده باشند که ایل مختوم قلی نیز از آن در فصل مربوط استفاده می کرده اند . نام این دو وادی هم اکنون نیز در موضع جغرافیایی ذکر شده رایج و معمول است وجزو کوهپایه های قشلاقی جنوب کوه سونگی داغ شناخته می شوند.
افزون بر شعر« سونگی داغ » مختوم قلی دو شعر توصیفی دیگر دارد که مربوط به منطقه جغرافیایی ترکمن صحرای فعلی می شود. یک شعر با ردیف « گوکلان » که به توصیف قبیله گوگلان می پردازد. [ قبیله ای که مختوم قلی در میان آنان زیسته است .] مختوم قلی در این شعر که یک شعر تهییجی است ضمن توصیف قهرمانی وشجاعت قبیله گوکلان انها را به استقامت وپایداری در جنگ فرا می خواند.
چوله چیقر بولسه منگزار کیگه قولانه گوکلانگ/ در دشت همچون آهو و گور است گوکلان
تعصب ایدیب سووش ایتسه دونار آچ ارصلانه گوکلانگ / درمیدان جنگ همچون شیرژیان است گوکلان (108)1تا4
شعر دوم با ردیف « گورگن ینگ »[ گرگان] به توصیف جغرافیای ناحیه رودخانه « گرگان» [ گورگن] وطبیعت زیبا وایلات ساکن در پیرامون آن می پردازد.
اونگینده بلند داغ سرینده دومان / درمقابلش کوه بلند مه آلود
دنگزدین اویسار یلی گرگانینگ /از جانب دریا وزان است نسیم گرگان
بولوت اویناب باران دولسه چایلارده / بگاه بارش ابرهای باران زا
آقار بوزبولانیب سیلی گرگانینگ/ خروشان روان است سیلاب گرگان (296)1تا4
بعلاوه در شعری دیگر ، از « خالد نبی» و « قره عالم آتا » یاد کرده آنها را با عنوان « اولیاء الله » مورد خطاب قرار می دهد.
یا قره عالم آتا یا خالدنبی / هان قره عالم آتا یا خالد نبی
گوزلی آتا بابا سلمان شفا بر / هان گوزلی آتا ای بابا سلمان شفا ده مرا (272)19-20
می دانیم که مقبره « خالدنبی » از رسولان حضرت مسیح وپدرزنش عالم اتا در گورستان باستانی و مشهور خالدنبی درشمال شرق گنبدکاوس ودربلندترین نقطه ی رشته کوه گوگجه داغ قرار دارد و دربین مردم ترکمن بسیار مورد احترام است . اعلام جغرافیایی یادشده همه گی در حوزه جغرافیایی کشور ایران قرار دارند. بعلاوه بعض اعلام اشخاص مثل احمدشاه درانی ، محمدحسن خان قاجار ، کمال خان افغان، چودورخان، خالد نبی، قره عالم آتا و امامان شیعه که اینها نیز در ارتباط با تاریخ خراسان واسترآباد وصحرای ترکمن درمجموعه ی تاریخ ایران قابل بررسی اند. نشان می دهد که این محدوده ی جغرافیایی بیشترین نقش را درحیات فیزیکی وحیات معنوی شاعر ایفا کرده استومختوم قلی باحضور در چنین فضای جغرافیایی وزندگی درمیان مردمان ساکن در این فضا با طبیعت،باوقایع سیاسی با حوادث نظامی وروابط اجتماعی آن از نزدیک ارتباط داشته ومحشور بوده وتأثیر پذیرفته است. در ربط با این موضوع نکته دیگری نیز حائز اهمیت است .آن اینکه در دیوان مختوم قلی کمتر شعری را سراغ داریم که به موضوعات و حوادث تاریخی یا اعلام جغرافیایی و اشخاص مرتبط با حوزه جغرافیایی منطقه ترکمانیه ( ترکمنستان فعلی ) پرداخته شده باشد.
می دانیم که شهر استراتژیک « مرو » تا اواخر قرن هیجدهم در اختیار قاجارها بود وحاکم آن از سوی حکومت ایران واز خاندان قاجار که نیروی قومی-سیاسی مسلط « مرو» بودند انتخاب می شد. درسال 1785 میلادی/ 1200ه.ق شاه مراد ولی النعمی ( میر معصوم ) امیربخارا در ائتلاف با ترکمنها به مرو حمله برد وآن را تصرف کرد. از این تاریخ ببعد حاکمیت عنصر قاجار در مرو برچیده شد. این مسئله انقدر اهمیت داشت که منجر به تهدیدات نظامی اما بی نتیجه اقامحمدشاه قاجار شد. درهمین سال ها درگیری های بسیار شدید نظامی بین اوزبکان که نیروی قومیسیاسی حاکم برخیوه را تشکیل می دادند وترکمنهای خوارزم برسر حاکمیت برخیوه –مرکزیت سیاسی خان نشین خوارزم –درجریان بود که ندرتاً با پیروزی ترکمنها وغالباً با پیروزی اوزبکان خاتمه می یافت. همینطور کیمور خان، شخصیت تاریخی واز سرداران بنام معاصر نادر شاه افشار که از دوستان نزدیک وی بوده است. از شجاعت، درایت ، رهبری وموقعیت عالی اجتماعی این شخص در میان ترکمنهای تکه روایت ها وداستان های فراوان نقل شده است . موضوعات فوق که از جهت تاریخ ترکمن در قرن هیجدهم / دوازدهم ه.ق/ اهمیت زیادی دارند هیچکدام در آفرینش شعری مختوم قلی جایگاهی نیافته اند وشاعر هیچ اشاره ای به آنها نداشته است . این درحالی است که با ذهن حساس مختوم قلی نسبت به سرنوشت تاریخی قوم ترکمن انتظار می رود در آفرینش شعری اشاراتی به حوادث فوق داشته باشد. ایش محمدشاه تنها شخصیت سیاسی مرتبط با جفرافیای ترکمانیه ( ترکمنستان فعلی) است که تنها دریک شعر از وی نام برده می شود.
قارقره سی بگلار ایچره شاهانه / درمیان بیگ ها پرکلاهش شاهانه
شجاعت بابینده درّ یگانه / درباب شجاعت درّ یگانه
ایش محمدشاه دین قالان نشانه / ز ایش محمدشاه یادگاری چنین
تنگریم انی مرد میدان یاراتدی / خدایش ورا مرد میدان آفرید220 ( 29 تا32 )
در روایت های مردمی نیز داستان هایی از مختوم قلی مرتبط با فضای جغرافیایی ترکمن صحرا ( ایران ) نقل می شود. از جمله انها شخصی به نام شاغوربات است که در مسیر عزیمت به زیارت خانه خدا درمنطقه « حاجی غووشان » با مختوم قلی ملاقات داشته وشیفته مقام روحانی ومعنوی شاعر می شود . داستان مستقیما روستای « حاجی غووشان » را سکونتگاه مختومقلی نام می برد. روایت هایی چنین به همراه نظرات گروهی از مختوم قلی شناسان ترکمنستان از جمله قلیچ غولی یف که معتقدند زادگاه وزادبوم مختوم قلی منطقه ترکمن صحرا ایران بوده است را تأیید می کند. بعلاوه سمتگیری ذهنی مختوم قلی وتعامل نزدیک وی با حواث تاریخی مربوط به حوزه خراسان وترکمن صحرا واسترآباد بنظر می رسد کفه ی ترازو را به نفع گروه اخیر سنگین تر می کند.
مراحل تحول شعر مختوم قلی
بررسی اشعار مختوم قلی از جهت 1- نوع رویکرد وی به جهان پیرامون – جامعه ،سیاست وتحولات اجتماعی ، سرنوشت تاریخی مردم ترکمن، باورهای دینی، اخلاقی- و 2- نوع تغییرات نگرشی ایجاد شده درخوداگاه وی ، نشان می دهد که مختوم قلی سه دوره تحول ذهنی را تجربه کرده است که مابه ازای شعری ان را دردیوان شعروی می توان شناسایی واحصاء کرد.
مرحله اول:
اشعار عرفی،زمینی. شاعر دراین مرحله از آفرینش شعری به وقایع نظامی و اجتماعی پیرامون خود بیشترین توجه را دارد. به همین دلیل نیزاشعار وی مرتبط باوقایع تاریخی عصر خود و شخصیت های تاریخی مربوط به جغرافیای تاریخی سرزمین ایران است. بطور خلاصه در این دوره اشعاروی حاصل «سیر در افاق » است و دارای دو خصلت تهییجی- تحریضی وتعلیمی است. از جهت زمانی این دوره به تقریب از 21 ساله گی شاعر وبه احتمال باشعر اوغلوم- آزادیم شروع شده وبا گذرازشعرهای « عرش اعلایه »،« سیزینگدور» ظاهراً در سن 30 ساله گی با شعر شماره 48 « چیقیب دور» خاتمه می یابد.
مرحله دوم:
اشعار دوره گذار. اشعار شاعر دراین مرحله غالباً « حدیث نفس» است. بیشتر به واگویه های شاعرانه ناشی از تفکرات درونی شاعر شباهت دارد. همانگونه که از عنوان این مرحله برمی آید شاعر دراین دوره درحال گذار ذهنی بوده دگردیسی نگرشی را از سر می گذرانیده است. این فرایند از نامیدی و یاس و گله از اوضاع زمانه آغاز می شود و در نهایت به شکل گیری نگرش الهی- عرفانی در ذهن شاعر منجر می شود.دوره گذار با شعر شماره 48 « چیقیب دور» آغاز شده و با مضمون " حدیث نفس " با اشعار شماره 145،148،166،169،201،230،251 و... ادامه می یابد . بنظرمی رسد این دوره تحولی حدوداً 4 سال بطول انجامیده ودرسن 34 ساله گی خاتمه یافته است.
مرحله سوم :
اشعار عرفانی، الهی و دینی . شاعر دراین مرحله که از نظر سنی به تقریب از 34 ساله گی آغاز شده است گذشته ی خود را به نقد کشیده وبه یک دریافت روشن از عملکرد دوره جوانی خود 21 ساله گی تا 30 ساله گی رسیده است. وی با انتقاد از گذشته پرماجرای خود وبا اعتقاد به ناپایداری جهان مادی ومتعلقات آن به سمت عرفان وافکار الهی- دینی گرایش پیدا می کند. اما باتوجه به باور عمیق به تأثیر « سخن با معنا» برتربیت وآگاهی مردم، گرایش عرفانی- دینی خود را خصلت « تعلیمی» می دهد ودراین مرحله ضمن غور و « سیردر انفس» تؤاماً امر آگاهی بخشی وتعلیم به مردم را نیز فراموش نمیکند. نقطه عزیمت این دوره بنظرمی رسد از شعر شماره 49 اغاز می شود و با شعرهای شماره 144،134، 158، 166و ... ادامه پیدا می کند.
اکنون به بیان تفصیلی هریک از مراحل سه گانه می پردازیم.
مرحله اول اشعار عرفی، زمینی :
اشعار دوره اول به لحاظ مضمون غالباً عرفی،زمینی،تاریخی وسیاسی اند. به بیان دیگر موضوعاتی کاملاً واقعی وملموس وتجربی رادر حطیه ی زندگی جاری وشرائط عینی جامعه ی شاعربیان می کند. شاعر دراین دوره خود را متعهد می داند که درباره ی موضوعات ومسائل مبتلا به جامعه ی خود از قبیل سیاست،حکمرانی، اخلاق عملی شعر بسراید. شاعر آرمان هایی دارد وامیدواراست که آن آرمان هارا در شرائط زندگی اجتماعی وبه کمک شخصیت های مورد قبول خود مادیت ببخشد.
مخاطب اصلی شاعر درتمام مراحل سه گانه ی آفرینش شعری،مردم هستند. مردم به عنوان مخاطب اصلی شاعر هیچگاه جایگاه خود را از دست نمی دهند. اما پیام ها وموضوعاتی که شاعر با زبان شعر ازآنها سخن می گویدباتوجه به اینکه درکدام دوره تحول سه گانه سروده شده متفاوت است.
گفتیم که اشعار دوره اول شاعر غالباً زمینی وعرفی اند. زیرا که وی به پارادایم سه گانه آش(غذا)، غئلئچ ( شمشیر)، و دیل ( زبان ) به عنوان اصول بنیادی در روابط اجتماعی می نگرد. شاعر« آش » رابه عنوان نماد « دهش وسخاوت» و «غئلئچ »رابه عنوان نماد «عمل صالح» و« دیل » رابه عنوان نماد « سخنوری وسخندانی » معنا می کند ومردمان را به فراگیری این اصول بنیادی دعوت می کند. شاعر بویژه گروه های سرآمد جامعه از قبیل خان،بیگ سرداررا به تخلق به اصول اخلاق عملی سه گانه دعوت می کند.
شاعر از مسیرباور به اصول یادشده به آرمانخواهی قومی می رسد وبا آرزوی « زندگی سعادتمند » برای ملت خود پای به عرصه تعامل اجتماعی میگذارد.
درویش لار کونگلی جمع دورسون نمازه / عارفان با خاطری جمع به عبادت مشغول شوند
یگیت لار یغلسون صحبته سازه / جوانان گردهم آیند به صحبت وساز
ایلمیز اولاشدیر سویلمز یازه / ملت مارا برسان به بهار بی خزان
توقسان دولوب تمام بولسون قیشیمز/ زمستان روزگارمان تمام به سرآید. (95)9تا12
دراین مرحله مختوم قلی از جهت سنی جوان است. اگر چند نمی توان سن دقیق وی را دراین مرحله حدس زد ولی چنانچه نقطه عزیمت این دوره را شعر مناظره ای با ردیف « اوغلوم- آزادیم» قرار دهیم شاید از جهت تعیین سن تقریبی شاعر به نتایجی برسیم.
ابتدا صورت کامل شعر رابا ترجمه فارسی مرور می کنیم :
آنالیز شعر:
مختوم قلی اصرار دارد که برای رفتن به « سفر» از پدر اجازه بگیرد. پدر ابتدا با آوردن استدلالاتی با این خواسته پسر مخالفت می کند. ساختار شعر به این شکل طراحی شده است که بند اول را ازادی ( پدر) بامخاطب قراردادن مختومقلی( پسر) شروع می کند. در بند دوم شعر، مختومقلی در جواب ، قصد خود رابه انجام سفر اعلام می کند. ومناظره شعری همینطور ادامه پیدا می کند. تا اینکه آزادی( پدر) دربند پایانی مربوط به خود موافقت خودرابا سفر مختوم قلی اعلام می کند.شماره سطرهای کلیدی دراین شعر عبارتند از:
8، 10 ، 11 ، 14 ، 16 ، 25 ، 28 ، 30 ، 31 ، 34 ، 36 ، 41 ، 42 ، 45 ، 46 ، 50 ، 53 ، 54 .
کلمات کلیدی درسطور یادشده عبارتند از: سفر، خان و بگ و سلطان، یاش، قویبر، گیتماک لیک، اوغان(افغان)، اقبال، ایبرالی .
مضمون محوری شعر « به سفر رفتن مختوم قلی» است . با توجه به سطر 42 ظاهراً مقصد سفرنیز افغانستان بوده است . نکته اصلی نیز در همین کلمه « افغان » است. سطر 10نیز ناظربه قصد ملاقات وی با احمدشاه درانی است.
می دانیم که احمد شاه درانی دوبار درسال های 1167ه.ق/1754 و 1168 ه.ق/ 1755 دو مکتوب با مضمون دعوت از جنگاوران ترکمن به بیگ ها وخان های گوکلان ارسال می کند. اگر سال فوت دولت محمدآزادی را 1760 بگیریم دراین سالها دولت محمدآزادی هنوز زنده بوده است. پس احتمالاً این مناظره وقصد مختوم قلی به مسافرت به سوی سرزمین افغانستان بعداز مکتوب اول احمد شاه باید بوده باشد. ومنظور از سفر نیز ظاهراً ملحق شدن به سپاه احمدشاه درانی بوده است. درسطرهای 25و26 دولت محمدازادی خطاب به مختوم قلی می گوید که تو بی تجربه ،ناپخته وجوان هستی. باتوجه به شعر شماره 110 که مختوم قلی درآن شعر، دوره جوانی را 20 ساله گی می داند، اگر سن جوانی را 20 ساله گی بگیریم ،درهنگام سرودن این شعر مناظره ،مختوم قلی تخمیناً باید 20 ساله بوده باشد. زمانی این تخمین ما قوت می گیرد که این رقم با سال تولد 1733 میلادی نیز مطابق می افتد. چنانچه سال تولد 1733میلادی/ 1146 ه.ق را مبنا قراردهیم ، مختوم قلی دراین هنگام 21 ساله باید بوده باشد. این رقم حداقل با منطق حاکم برشعر همخوانی دارد. اما چندان معتبر نیست.
بهر روی چه این سفر عملی شده باشد چه نشده باشد اما این شعروتصویری که از روحیه ی عصیانگر وکنجکاو مختوم قلی ارائه می دهد برای ما بسیار حائز اهمیت است. می توان حدس زد که این شعرنقطه عزیمت مختوم قلی در ارتباط با تعامل وی با حوادث ورویدادهای جاری در عرصه ی سیاست وجنگ قدرت میان مدعیان تاج وتخت ایران بوده است. وی با رویکرد دوگانه وارد عرصه ی منازعات قدرت می شود :
1- رویکردی که منافع قومی ترکمن ها را دنبال می کند وسعی می کند با ائتلاف با رهبران ومدعیان قدرت راهی به سوی کامیابی تاریخی قوم خود بگشاید.
2- رویکردی نظری ومنبعث از دیدگاه های پدرش دولت محمدآزادی درباره حاکم عادل، حکومت اسلامی، شرائط حاکم اسلامی مثل عدالت ، مردمداری و شایسته گی .
شاعر این دو رویکرد را تواماً وبه موازات هم در افرینش شعری دوره اول خود با موفقیت پیش می برد.
مختوم قلی در ارتباط با پیگیری اهداف قومی وبا اعتقاد به نظریه:
مختوم قلی بودور دردینگ / مختوم قلی دغدغه تو اینست
صاحبی گرگ هر یوردینگ / حاکمی خواهد هر سرزمین (37)25-26
ابتدا متوجه احمدشاه درانی می شود وبا توجه به موفقیت های وی در زمینه ی انتظام امور داخلی افغانستان ومکتوبات وی وفتح مشهد وداعیه ی حاکمیت بر ایران از سوی وی، مختوم قلی با امیدواری به موفقیت وی خلاقیت شعری خود را درخدمت تبلیغ وی صرف می کند وشعر معروف به « عرش اعلایه » را در وصف وی می سراید:
فراغی دیور رواج برار سن دینی / گوید فراغی تو رواج دهنده دین استی
شاه لارینگ شاهی، اسلامینگ زینی / شاه شاهانی ، زینت اسلام استی (216)17-18
درسال 1168ه.ق / 1755 نیز نیروهای مسلح ترکمن به فرماندهی چودورخان سردارگوکلان برای ملحق شدن به قشون احمد شاه عازم می شود. باحتمال قوی عبداله برادر مختوم قلی نیز درمیان سپاه چودورخان حضور داشته است . آنطور که از شعرهای شماره 159 و 233 مستفاد می شود ماموریت ناموفق بوده وچودورخان و عبداله برادر مختوم قلی در مسیر کشته می شوند. کیفیت ماجرا برما پوشیده است. فقط برپایه اطلاعات ارائه شده در شعر شماره 159 گمان براینست که آنها در منطقه یزد وکرمان در نتیجه درگیری نظامی کشته شده اند.
قضادور قسمت دور یزد و کرمان ده / رقم تقدیر این بود که در یزد وکرمان
مگر قان لار تارتدی چودورخان اوچون / ریخته شود خون چودورخان (159) 19-20
البته تا آنجا که ما اطلاع داریم آخرین نبرد سپاهیان احمدشاه درانی درایران نه در یزد وکرمان که در نزدیکی سبزوار با سپاهیان محمدحسن خان قاجار رخ داده است. دراین نبرد سپاه افغان شکست سختی خورده عقب نشینی می کند . از این واقعه ببعد نیز افغان های احمدشاه درانی نقشی در وقایع نظامی- سیاسی ایران بازی نمی کنند.
مختوم قلی اما بازی را تمام شده تلقی نمی کند برای او رسیدن به هدف منافع قومی ارجح است ودراین راه کاملا اوضاع واحوال را واقعی ،رئال وآنگونه که هست می بیند وتحلیل می کند. او فکر می کند در حال حاضر ودر شرائط حذف احمد شاه از صحنه ی رقابت ، محمدحسن خان قاجار می تواند بهترین گزینه برای رهبری جنبش باشد. وی که قبلا احمد شاه درانی را با عبارات :
پیشینگ ایران بولسه، پشتینگ توران دور/گر هدفت ایران باشد،حامی تو توران است. (216) 3
توصیف کرده وظاهرا مرادش رقابت ایران وترکستان بوده است. این بار به گونه ای دیگر وبا توصیفاتی متفاوت محمدحسن خان قاجار- این ترک نژاد شیعه- را وصف می کند. آنطور که از فحوای کلام در شعر شماره /55 برمی آید برای مختوم قلی اصالت خاندان قاجاروبزرگی وشکوه دیرینه ی این خاندان مهم است که انها را شایسته ی فرمانروایی بااقبال فریدونی بداندوابایی نداردازاینکه علنا از حمایت ودستگیری دوازده امام وجلوداری حضرت علی (ع) از این خاندان سخن سرایی کند:
سور فتح علی سردار اوغلی گلدی وقت / بتاز ای فرزند فتحعلی سردار که وقت است
ینه بو دوران عالی سیزینگدور / دگر باره این دوران عالی ازآن شماست (55)1-2
با توجه به سطر اول که در آن با عبارتی تهییجی پسر فتحعلی سردار ( محمد حسن خان قاجار ) را به تاختن به جلو فرا می خواند و می گوید " الان وقت آن رسیده که بتازی " بنظر می رسد که این سطر کاملاً تاریخ سرایش شعر را نشان می دهد که در سال 1168 ه.ق و بعد از اینکه محمد حسن خان قاجار سپاه افغان را در نزدیکی سبزوار منهزم کرد سروده شده است .
عصیان محمدحسن خان قاجار ازسال 1164ه.ق آغاز شد، اما سال های بین 1168ه.ق تا 1172/1755میلادی تا 1759/ سال های اوج اقتدار و شکوفایی زندگانی نظامی محمد حسن خان قاجار است ( تاریخ ایران کمبریج ، دوره افشار ص 149 ) وی در طول این 4 سال به کمک جنگاوران ترکمن ، سپاه احمد شاه درانی را منهزم کرد و تهدیدات نظامی دشمنان را از جانب شرق خنثی کرد. سپس متوجه مازندران شده آنجارا تصرف کرد. آذربایجان را نیز از حاکمیت آزادخان افغان درآورد ودر تبریز بنام خود سکه طلا ضرب کرد. پس از آن متوجه ایران مرکزی شد و با شکست دادن کریم خان زند اصفهان را به تصرف درآورد و به نام خود سکه زدو در ادامه کریم خان زند را در شیراز به محاصره گرفت . بنظر می رسد شعر شماره 93 مربوط به قشون کشی محمد حسن خان قاجار به سوی اصفهان باشد ظاهراً ترکمن های یموت و گوگلان نیز در این سفر نظامی وی را همراهی کرده بوده اند و مختومقلی برای تحریض ترکمن ها این شعر تهییجی را سروده است :
دو چکیب اصفهان شهرین آلورلار / لشگر کشیده شهر اصفهان را فتح خواهند کرد
بو کندلارینگ اوچی – توردی بیلنمز / این شهرها هیچیک یارای مقاومت ندارند.
(93) 19-20
محاصره شیراز موفقیت آمیز نبود و محمدحسن خان قاجار مجبور به عقب نشینی شد ودر راه عقب نشینی در حدود بهشهر مازندران کشته شد . فرزندانش حسین قلی خان و آغا محمد خان قاجار طبق سنت خانوادگی به میان ترکمن ها پناهنده شدند. با پایان کار محمد حسن خان قاجار و استقرار حاکمیت کریم خان زند در استرآباد و ترکمن صحرا ، جنبش ترکمن ها شکستی دیگر را تجربه می کند. مختومقلی اما از پای نمی نشیند . وی بر عهد خودبا مردمش وفادار است . از این رو برای ادامه ی راه به جست جوی رهبری شایسته ، کمال خان افغان را می یابد. شعرهای شماره 95، 107 و 108 بنظر می رسد در این دوره که به دلیل شکست جنبش محمد حسن خان قاجار دوره ای سخت و توام با نگرانی از آینده است سروده شده اند . بگمانم ابتدا شعرهای شماره 95 و 107 سروده شده اند . در این شعرها از مفردات و ترکیبات مشابهی استفاده شده و روشن است که در حال و هوای حسی ی یکسان سروده شده اند.فضای شعر ناامیدی،سرخوردگی و احساس شکست و نگرانی و دغدغه ی ناشی از آن را القاء می کند . اما در عین حال مختومقلی دست به دعا برداشته رو به سوی معبود یگانه آرزوهای ایل را در ابیاتی بسیار حماسی و زیبا و سرشار از عاطفه و خیال بیان می کند . وی ضمن طرح اتحاد قبایل پنجگانه ترکمن- تکه، یموت ، گوکلان ، یازیر ، آلیلی – امیدواری می دهد که این آرزوها با رهبری کمال خان افغان محقق گردد.در پایان هر دو شعر مختومقلی به صراحت از کمال خان افغان به عنوان فردی که شایسته گی رهبری جنبش را دارد نام می برد.
شعر شماره 108 بنظر می رسد بلافاصله بعد از دو شعر یاد شده و اعلام رهبری کمال خان افغان سروده شده باشد . در این شعر که بسیار تهییجی و حماسی سروده شده از لابلای سطور به روشنی می توان درک کرد که مختومقلی تصمیم دارد آثار یاس و نومیدی ناشی از شکست نظامی محمدحسن خان قاجار وکشته شدن وی را تا حدودی بزداید وگوکلان ها را به اتحاد ، نمایش قدرت و ادامه مبارزه و بازگشت به سوی مازندران و تهران فرا می خواند .
در اینجا توضیح نکته ای را لازم می بینم . پروفسور عاشورپور در مقدمه ی عالمانه ی خود بر متن انتقادی دیوان مختومقلی با اشاره به زمینه ی تاریخی سرایش شعر شماره (108- گوکلان ) واشاره ای که در سطر 36 به شهر تهران می شود می نویسد : " ...... چون در این شعر از تهران بعنوان پایتخت ایران یاد شده است و همچنین در زمان آغا محمد خان شاه بود که شهر تهران به عنوان پایتخت اعلام شد به این ترتیب مشخص می شود که مختومقلی در سال های 90 قرن 18 میلادی نیز در قید حیات بوده است ". استاد بااستناد به ذکر شهر تهران در این شعر چنین استنباط کرده اند که منظور شاعر تهران به عنوان پایتخت ایران بوده است . اما در شعر هیچ اشاره ای به پایتخت بودن تهران نمی شود . دقت در جزئیات شعر روشن می کند که مختومقلی در این شعر به ترتیب از شهر گرگان سطر 12 ، نیشابور سطر 18 ، خراسان سطر 21 ، مازندران سطر 23 ، ایران سطر 32 ، و سر آخر طهران در سطر 36 نام می برد. همانطور که قبلاً ذکرش رفت تهران به خاطر موقعیت نظامی – جغرافیایی ی ورود به شمال ایران در زمان کریم خان زند ، اهمیت فزاینده ای یافت و به دژ استوار زندیان در شمال کشور تبدیل شد .
اما پایتخت زندیان شهر شیراز بود . تهران سپس در سال 1786 میلادی / 1201 ه.ق / توسط آغا محمد خان قاجار تصرف شد . این در حالی است که قرائن نشان می دهد شعر شماره ( 108- گوکلان ) پیشتر از این زمان و بعد از شکست و قتل محمد حسن خان قاجار و در اوائل زمان حاکمیت کریم خان زند که محل استقرار اصلی وی در شمال در شهر تهران بوده است سروده شده .
ذیلاً نمونه های از اشعار یاد شده نقل می شود:
اسلار الدین چیقه دولت همایم / از دست خواهد شدن همای اقبال
دعا قیلیب دوکر بولدیق یاشیمز / دست به دعا برداشتیم نالان و گریان
(95) 1- 2
دعا قیلسام درگاهه دوش گلورمی / دعایم آیا مستجاب خواهد شد؟!
سحر توروب بیر باره یوز اورسنگ / سحرگاهان به درگاه الهی
(107)1-2
فراغی دیور قشون تارتیب / فراغی گوید لشگر کشیده
بارارسن طهرانه گوکلانگ / خواهی رسید به تهران ای گوکلان
( 108) 35-36
بهرروی از جهت تاریخی کمال خان افغان ، سردار سابق نادرشاه و کریم خان زند ، آخرین فردی است که مختومقلی از او به عنوان شخصی شایسته ی رهبری جنبش ترکمن در شعر خود یاد کرده است .
متاسفانه از عاقبت کار کمال خان اطلاع نداریم و نمی دانیم آیا تحرکاتی داشته است یا خیر؟
چنانچه شعر شماره 27 را که در آن مختومقلی از 30 ساله گی خود سخن می گوید ملاک قرار دهیم و برمبنای سال تولد 1733 ، سی سالگی ی وی با سال 1763 میلادی / 1176 ه.ق / مطابق می شود که ظاهراً با سیر حوادث تاریخی نیز مورد تایید قرار می گیرد. می دانیم که سال مرگ محمدحسن خان قاجار 1172 ه.ق است . چنانچه حدود 4 سال نیز دوره ی زمانی امیدواری به تحرکات کمال خان افغان را در نظر بگیریم می رسیم به سال 1176 که مصادف با 30 ساله گی مختومقلی و کلاً پایان تحرکات نظامی ترکمن باید باشد.
مختومقلی در شعر شماره 27 ضمن اشاره به آغاز سی ساله گی خود از اینکه خود را با امور دنیاوی مشغول کرده بوده و در جوانی دل به هوس های دنیاوی داده بوده است اظهار ندامت می کند و بخود می گوید که وقت سحر از گناه خود توبه کند :
مختومقلی گیتدینگ دنیا کوینه/ مختومقلی با فکر دنیا مشغول شدی
جاهل لیقده کونگل قویدینگ اویونه /در جوانی دل به هوس دادی
ایمدی آیاق باسدینگ اوتوز اویینه / اکنون در آغاز سی ساله گی هستی
گوز یاشی ساچیلور چاغدور بو چاغلار / وقت سحر سیلاب از چشم جاری کن
(27 ) 17 تا 20
در حقیقت مختومقلی بعد از حدود دهسال صرف عمر و آفرینش هنری در جهت اعتلاء جنبش و نیل به اهداف قومی و امیدواری به شخصیت های تاریخی امثال احمد شاه درّانی ، محمدحسن خان قاجار و کمال خان افغان در نهایت شکست را پذیرا می شود . و این زمان مصادف با سی ساله گی وی است . به بیان دیگر دوره ی اول آفرینش شعری مختومقلی همسو و متأثر از تحولات تاریخی با پایان کار کمال خان افغان که مصادف با سی ساله گی وی و محتملاً مقارن سال 1176 ه.ق / 1763 میلادی / است خاتمه می یابد.
اگر سال فوت دولت محمد آزادی ،پدر واستاد وتکیه گاه معنوی مختوم قلی را سال 1760 میلادی/ 1173ه.ق بگیریم – آنچنانکه مشهور است – بر این اساس به این دریافت می رسیم که در طول سال های 1172ه.ق تا 1176 مختوم قلی دو شکست تلخ را تجربه می کند. از یکسو رهبران نظامی جنبش ،محمدحسن خان قاجار وکمال خان افغان و دولتعلی بیگ گوکلان را از دست می دهد که عملاً مترادف با شکست کل جنبش است . واز سوی دیگر تکیه گاه معنوی خود دولت محمد آزادی را نیز ازدست می دهد. به نظر می رسد این دو واقعه آنچنان ضربه روحی شدیدی به شاعر وارد می کند که مختوم قلی تا مدتها حدود 4 سال یعنی تا سن سی وچهار ساله گی دوره ای از سرگشته گی ، تحیر ومکاشفه درباره تحولات گذشته را از سر می گذراند و بخشی از آفرینش شعری خود را در این دوره که دوره گذار نامگذاری شد طی می کند .
بدین ترتیب مرحله ی اول تحول شعری مختوم قلی در شرائطی بسیار تلخ و حزن آور و با شعری به مراتب تلخ تر که بنظرم آیینه ی تمام نمای اوضاع سیاسی – اجتماعی بعد از شکست جنبش بوده و بازتاب دهنده ی پریشانی روحی و فکری شاعر است یعنی شعر شماره 48 پایان می یابد.
آنادردی عنصری
1392/2/20
گنبدکاووس