جستجو

جنید خان

 

 

 

جنید خانخوانین خیوه که از قوم ازبک بودند بیشتر اوقات روابط خوبی با ترکمنها داشتند ، با اینحال گاهی اوقات سیاستهای مبتنی بر تبعیضات قومی برخی حکام ، باعث میشد تا شکافی بین ترکمنها و ازبکها پدید آید.

به دنبال تحت الحمایه قرار گرفتن خوانین خیوه ، عملکردهای آنان با سیاست های روسیه همسویی نمایانی به خود گرفت . بسیاری از بزرگان از دست نشاندگی حکومت خانی خیوه عملاً و علناً نارضایتی خود را اعلام داشتند .

قربان ممد در سال 1912 به گروه سواران سردار شامی که بر علیه اسفندیار ، خان خیوه قیام کرده بودند ، ملحق شد و در مدت کوتاهی ، بواسطه درایت و رشادت های خود توانست اسم و رسمی در بین سوارکاران کسب کند.

کوشش ترکمنها برای احقاق حقوق خود در ابتدای حرکت با ناکامی روبرو شد . روسها اقدام به مصادره اموال سردمداران حرکت کردند و علاوه بر آن برای مجازات مردم مالیات های جدید وضع کردند . با این اوصاف مدتی نگذشت که بروز بیش از پیش بی عدالتیها موجبات واکنش تند مردم شد . اولین حرکت مسلحانه بر علیه مظالم روس ، توسط ترکمنان اطراف خیوه و تحت فرماندهی قربان ممد شکل گرفت . روسها از خان خیوه همچون حربه ای در راه اجرای مقاصد خود استفاده می کردند . در این راستا او را به سرکوبی ترکمنان ترغیب نمودند . بنابراین ترکمنها هم در برابر روس ها و هم در برابر حکومت خیوه صف آرایی کردند . خان خیوه که از حمایت همه جانبه ی روس ها برخوردار بود ، توانست ترکمنان شورشی تحت اداره قربان ممد را شکست دهد .

به سبب آغاز جنگ جهانی اول ، روسیه بخشی از قشون خود را ازآسیای مرکزی فرا خواند و آنها را به جبهه غرب روانه کرد . این امر باعث شد تا توازن قوا تا حدودی به نفع قربان ممد خان ، تغییر کند . نیروهای وی ، جانی تازه گرفتند و با سازماندهی مجدد ، حملات پراکنده و نامنظم خود را از سر گرفتند .

با افزایش موفقیت های قربان ممد خان ، بسیاری از ازبک های خیوه نیز که از حضور روس ها و نفوذ آنها بر خانهای خیوه ناراضی بودند ، به صفوف قربان ممد پیوستند . در این ایام قربان ممد با نام « تیره » خود ، به « جنید » مشهور شد . از او با عنوان خان جنید یا جنید خان یاد میشد . او به عنوان سمبلی از مبارزه ملی مردم شناخته شده بود بطوریکه تعداد نیروهای مسلح وی را در سال 1913 نزدیک به 15 هزار نفر ذکر شده .

درخلال جنگ جهانی اول ، بدنبال تضعیف نیروهای روسیه در آسیای مرکزی ، آشوب های پراکنده در ترکستان افزایش یافت . علاوه بر آن در سال 1916 ترکمنستان نیز همچون سایر مناطق آسیای مرکزی درگیر شورش بزرگی شد که به واسطه اعزام اجباری جوانان بومی برای انجام وظایف غیر رزمی ارتش بر پا شده بود (قبل از آن جوانان بومی از هر نوع خدمت در ارتش معاف بودند ) ، این شورش باعث شد تا نقش جنید خان پررنگتر شود. در این سالها نهضت جنیدخان از مشروعیت مردمی برخوردار بود و اقتدار او در روحیه مردم تاثیر مثبتی گذاشته بود . تا اینکه ریش سفیدی از روستای خوجه یلی برای رفع مشکلات و خواسته ها ی مردم روستای خود به نزد اسفندیار خان رفت ، ولی خان خیوه وی را به زندان انداخت . جنید خان با اطلاع از موضوع به همراه سه هزار سوار ، خود را به خیوه رساند و به خان خیوه اخطار داد تا او را ظرف یک شبانه روز آزاد کند درغیراینصورت قلعه را بر سرش خراب خواهد کرد .

جنید خان پس از مذاکرات نتیجه ای نگرفت ، در نتیجه خیوه را به تصرف خود درآورد و بدان هم بسنده نکرد و شهرهای داش هائوز ، قیات ، شابات ، گورلن را نیز تسخیر کرد . اسفندیار که در بند جنید خان بود ، اظهار ندامت کرد و با وساطت ریش سفیدان و بزرگان ترکمن ، او را آزاد و مجدداً بر تخت حکمرانی خیوه نشاند. این عزل و نصب ها و تاثیر جنیدخان بر حاکمیت خیوه بیش از پیش موجب نگرانی روس ها شد .

درهمین سال یعنی 1916 ، دولت روسیه با وجود نبردهای شدیدش درغرب و آشفتگی انقلابیون کمونیست ، با درک اهمیت موضوع ، قشونی به سرکردگی ﮊنرال گالکین به سوی ایالت سیر دریا اعزام کرد . قشون روس با جنگ افزارهای مدرن تجهیز شده بودند . جنگ نابرابر قوای گالکین و جنید خان برای هر دو طرف تلفات سنگینی به بار آورد . ترکمنها از فقدان مهمات و اسلحه های مدرن و کم آبی در صحرای سوزان قراقوم تلف می شدند . جنید خان با پرهیز از مبارزه رودررو ، با بهره گیری از تکنیک « جنگ و گریز» ( وُر – قاچ ) روس ها را به اعماق قاراقوم می کشید . روسها نیز در مقابل چاه های آب را تخریب می کردند ، روستاها را به آتش می کشیدند و چهارپایان را به غنیمت می بردند. در نتیجه این جنگ بی امان هزاران ترکمن کشته شدند . ابعاد این جنگ بقدری وسیع بود که امروزه نیز از آن سال با نام « گالکین یلی » و سال جنایات گالکین یاد میشود . خان جنید و نیروهای وفادارش علی رغم از جان گذشتگی های فراوان ، در مقابل ادوات نظامی مدرن قوای روس کاری از پیش نبردند و سرانجام مجبور شدند به نواحی شمالی افغانستان ، به میان هم قومان خود عقب نشینی کنند .

در سپتامبر 1917 جنیدخان از افغانستان به ترکمنستان بازگشت . در ترکستان هنوز جدال بین سرخها و سفیدها ادامه داشت . اعتراضات مردم به حاکمیت محلی کماکان شدت سابق خود را حفظ کرده بود .

درماههای آخر 1921 ، جنید خان دوباره قوت گرفت وی با این که بیش هفتاد سال سن داشت ، به هر حال روحیه قبیله ای داشت . در سایر نواحی ترکمنستان بین نواحی چهارجوی ، کرکی، اندخوی ، دوستانش و در حدود مرو و سرخس عده ای دیگر ، دسته های کوچک پارتیزانی تشکیل داده بودند . کمیته ملی مخفی ترکمن نیز که مرکز آموزش آن در چهارجوی بود ، در اثنای 1921 کوشید تا ادارات پست را تصرف کند که موفق هم شد …

جنگهای چریکی جنید خان بعد از سال 1920 با برخی فراز و نشیب ها کماکان ادامه داشت . او در مبارزات خود عموماً از تاکتیک جنگ و گریز بهره می جست . او برای جلب حمایت هم قومان خود ، در فوریه 1921 ” خان ایشان ” را به افغانستان و” شیخ سولقون ” را به ایران فرستاد .

جنید خان علی رغم تمامی مشکلات و کمبودها از مبارزه استقلال طلبانه خود دست بر نداشت . در19 ﮊانویه 1924 در هجومی دیگر بر علیه حکومت « جمهوری خلق خوارزم » نواحی داش هاوز ، مانقوت ، شابات ، غزوات و حانگقا را به تصرف در آورد ، ولی در مقابل ارتش سرخ مجبور شد به اعماق قراقوم عقب نشینی کند .

بعد از الحاق کامل خان نشین های سابق به اتحاد شوروی ، جمهوری آسیای مرکزی بر اساس اشتراکات کلی قومی و زبانی ساکنین آن به واحدهای کوچکتر تقسیم شد و در نتیجه جمهوری ازبکستان و ترکمنستان ، جمهوری خودمختار تاجیکستان ، قزاقستان و ایالت خود مختار قره قالپاق د راواخر سال 25-1924 بوجود آمدند.

بعد از عقب نشینی جنید خان از خیوه ، بلشویکهای بومی اداره شهر و منطقه را بدست گرفتند . جنیدخان پیشنهاد آنها را مبنی بر گفتگو برای صلح قبول کرد ، بنابراین حاکمیت ترکمنستان ، نواحی اورتا قویی ، یشکه قویی و چارشیلی قویی از صحرای قره قوم را در اختیار جنید خان و طرفداران او قرار داد . هرچند روسها با عقد قرار داد صلح رعایت کلیه حقوق شهروندی و یارانش را تضمین دادند ، اما همچنان قدرت و محبوبیت وی را مانع بزرگی در امر گسترش نفوذ و حکومت بلشویکی می دانستند ، و دست به تعدی و مزاحمت به مناطق ترکمن نشین و مرزی زدند . اینگونه مزاحمت ها در شکل گیری اعتراضات و تشدید فعالیت چریک های ترکمن نقش بسزائی داشت.

بلشویک ها با ایجاد تفرقه بین ترکمنها جنیدخان را عامل جنایت ، دست نشانده انگلیس ، قدرت طلب و … معرفی کردند . در اعتراضات به این عملکردها تعدادی از یموت ها ی داش هاوز به حمایت از جنید خان سالور با نیروی حکومتی درگیر شدند . بدنبال آن حکومت وقت ، در این نواحی « وضعیت فوق العاده » اعلام کرد و تدابیر شدید امنیتی اتخاذ شد و جنیدخان به عنوان« قانون شکن » معرفی شد.

در آگوست 1927 جنیدخان به اطراف یشکه قویی نقل مکان کرد و در این محل برای مقابله با بلشویک ها ، ستاد جنگ تشکیل داد . در اطراف داش هاوز ، سردارانی با نامهای آشوربای ، سید اوشاق ، بوغرا سردار و شالتای باطیر با جمع آوری هزاران سوار ، خود را برای نبرد با بلشویک ها آماده کردند . این سلحشوران که از قبایل آتا ، یموت ، تکه گرد آمده بودند ، با تشکیل ارتشی کوچک با فرماندهی دوردی مورت ضربات سختی بر پیکره ارتش سرخ وارد آرودند . در این نبردها بلشویک ها از هواپیماهای جنگی بهره می بردند و از مواد زهر آگین برای مسموم کردن چاههای آب استفاده می کردند .

در اکتبر 1927 صحرای قراقوم صحنه نبردهای شدیدی بین قوای جنید خان و بلشویک ها بود. بلشویک ها روز به روز عرصه را برآنها تنگ تر می کردند . مقاومت در برابر سپاه تا دندان مسلح بلشویک ، خصوصاً که بوسیله هواپیماهای جنگی پشتیبانی می شدند ، امر بسیار مشکلی بود .

در این میان سوارانی که به فرماندهی شیخ سولقون به ایران فرستاده شده بودند ، با خبرهای خوبی برگشتند . این گروه به امر جنید خان برای کسب اطلاع از اوضاع و موقعیت ترکمنهای جنوب غربی ( ترکمن صحرای امروزی ) فرستاده شده بود . شیخ سولقون خبر آورد که جنید خان و یارانش می توانند به جنوب بروند و ترکمنان آن نواحی آماده استقبال از آنها هستند . در ماه ﮊوئن 1928 جنیدخان به همراه ششصد سوار وفادار خود به طرف ترکمن صحرای ایران حرکت کرد .

خان جنید به ایرانیان پناه برد ولی از تسلیم اسلحه خود به ایرانیان خودداری کرد و در 1929 به افغانستان رفت.

در آن سالها ترکمن صحرا خود درگیر جنگی خونین با حکومت وقت تهران بودند . رضاشاه بدنبال سرکوب و خلع صلاح عشایر جنوب ، یورش وسیعی را به ترکمن صحرا آغاز کرده بود . قشون رضاشاه روستای سلاخ را به آتش کشیدند و آنا گلدی سردار یکی از رهبران شاخص نظامی سیاسی صحرا را به قتل رساندند . بخشی از ترکمنها به تبعیت از چوپان سردار ، فرزند آنا گلدی با سواران خود به گنبد قابوس و مراوه دفه عقب نشینی کردند .

استقبال از جنید خان ( دراگری بوغاز) توسط بزرگان ترکمن ، در چنین اوضاع و احوالی صورت گرفت . ورود جنیدخان با شکست نیروهای مقاومت در گمش دفه ، آق قلا و مراوه دفه مصادف بود . لذا جنید خان مجبور شد به هرات ، به میان ترکمنان شمال افغانستان کنونی نقل مکان کند و سرانجام در همانجا ، با دلی آکنده از آرزوی استقلال وطن فوت کرد.

در ترکمنستان ، در سالهای بعد از ترک جنید خان ، ظلم و فشار بلشویک ها افزایش یافت . این امر باعث شد تا خانواده های ترکمن گروه گروه از مرز گذشته به سرخس ، جرگلان ، کومش دفه ، مراوه دفه ، و شمال افغانستان مهاجرت کنند. بروز قحطی در ترکمنستان از دیگر علل مهاجرت و کوچ ترکمنان به ایران و افغانستان بود . کما اینکه یک روزنامه آلمانی در 30 جولای 1931 با درج خبری به کوچ گروهی ترکمنان به خاک ایران به علت بروز قحطی اشاره میکند……

روزنامه انگلیسی تایمز در 22 مه 1934 به نقل از خبرنگار خود در تهران می نویسد : روز به روز به تعداد کسانی که از مرز ترکمنستان گذشته ، به ایران می آیند افزوده می شود . تعداد آنها اکنون به سه هزار نفر رسیده و دولت ایران آنها را در 30-40 کیلومتری مرز اسکان داده است .

جنیدخان چه در زمان حیات خود و چه بعد از مرگش در معرض اتهام های گوناگونی قرار داشت ؛ حامی و پشتیبان خان های محلی ، جیره خوار انگلیس ، خائن ، وطن فروش و … این اتهام های رسمی برخلاف باور مردم تا پایان حاکمیت کمونیسم درترکمنستان تکرار شد . بعد از فروپاشی شوروی و استقلال ترکمنستان ، برخی از مورخین و اندیشمندان ترکمنستان بر علیه این دروغ تاریخی ، در راستای آگاهی هر چه بیشتر مردم به تلاش هایی دست زدند .

قولتیف درکتاب « سایوز هم قاراشسیزلیق » که به سال 1992 در عشق آباد منتشر شد ، ضمن بازبینی تاریخ آن دوره به وصیت جنید خان به نقل از نزدیکانش اشاره می کند: « بعد از مرگ جسدم را به سرزمین مادریم ببرید و دفن کنید . اگر ممانعت کردند رشوه بدهید و اگر آن نیز کارساز نشد ، جسدم را به آن رودخانه جاری بسپارید . خان پیر به آب جیحون نظر کرد و ادامه داد : « من بوسیله این رود خود را به سرزمینم خواهم رساند و اگرهم نشد بوسیله ماهیانی که جسدم را می خورند به آنجا خواهم رسید » .

حال این پرسش مطرح می شود که آیا این چنین رهبر وطن پرستی می توانسته خائن باشد ، آن قلم هایی که برای خوشایند کمونیست ها ، تاریخ را تحریف کردند ، آیا نمی دانستند که خورشید را برای همیشه نمی توان در پشت ابرها نهان کرد .

متن ترکمنی وصیت نامه به این شرح است : « من اؤلسم ، جسدیمی إنه توپراغا آشیریپ جایلانگ . اگر إلتدیرمه سه لر پول بیلن آشیرینگ . إگر بو- دا بولماسا جسدیمی هول آقیب یاتان دریا تاشلانگ » . قارری خان جیحونا ناظار دیکیأر : « من تورکمن ایلینه دریا بیلن بارایین ، بولماسا-دا جسدیمی ایِین بالیق لار بیلن بارارین ».

منبع : فصلنامه یاپراق شماره 10 ، 11،13

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید