جستجو

سفرنامه مسکین قلیچ به ترکمن صحرا

خوجه دردی قوجقی

مسکین قیلیچ درسالیان نه چندان دور ملامسکین قلیچ شاعر نامدار ترکمن و ازمردم ترکمنستان را سوار بر الاغی در اطراف روستای هیوه چی (روستایی درنزدیکی گنبد) دیده اند! او در برهه ای از زمان بر این روستا گذر داشته است.
تا اینکه با شخصی به نام « پُللی حاجی هیوه چی» مصادم می شود. دراین فرصت از وی می پرسد : آیا دراین منطقه مردی ، دوستی پیدا می شود که بنده ی مسکین را به مهمانی بپذیرد ؟
 اوجواب می دهد البته پیدا میشود. اولأ دوست دارم مهمان کلبه من باشید و گرنه میتوانید برمنزل مرد بزرگ و خیر منطقه « حسین خان» به عبارت بومی سؤین خان قوجق مهمان شوید.

ملا مسکین قلیچ پس ازطی مسافتی کوتاه به منزل سؤین خان قوجق رسید. ازقضا درلحظات بدو ورود وی به آن روستا کسوفی رخ میدهد. سوین خان می گوید: ای شاعرغریبه ی تازه از راه رسیده ، دراین حال و اوضاع غیرمترقبه سماوی ملزم هستی درخصوص این پدیده ی الهی شعری بسرایی . بدان درغیر اینصورت از این منطقه رانده میشوی !
ملا مسکین قلیچ درآن هنگام این شعر زیبا را سرود:

ایام اؤزنگ آسان ات، عالمی آلار کفار
قیز انانی گوزله مز، اوغول آتا بولار دشوار
یاران لر قیامت دان بی شک نشانه گلدی
 ....

این شعرکاملأ به مذاق دل خان نشست. او را با گرمی به نزدیک خویش نشانید.
ملا مسکین قلیچ بعدازمدتی توقف درمنطقه سؤین خان قوجق به منطقه گوکلان نشین سفرکرد. سرانجام به خانه یکی ازخوانین مهمان شد. چون ملا ازعلم ودرایت کافی و وافی برخوردار بود سئوالات مردم را به نحو احسن پاسخ می داد ، اهالی ملا مسکین قلیچ را انکارکردند. به زودی شایعه پراکنی کردند که مهمان تازه از ترکمنستان آمده ساحر و جادوگراست !

به این مناسبت تعدادی ازاهل محل نزد «قلیچ ایشان» ازعرفا وصلحای منطقه مراجعه کردند. در پیشگاه او به ناحق درباب ملامسکین لب به نمامی و سخن چینی گشوده حتی پا فراتر نهاده شاعر را تکفیرکردند!!

ناگفته نماند قلیچ ایشان از زمره ی پیران طریقت ومورد احترام مردم بود. طوریکه درباره ی او گفته اند: علاء الدوله یکی ازامرای شاهان قاجاریه ازاصفهان به دیدارش آمده اورا بسیارستوده است ! بهرحال عارف وقتیکه اززبان مردم خبرنامیمون راشنید؛ بسیارغم زده وناراحت شد. به خان منطقه دستوراکید داد هرچه زودترملا مسکین قلیچ را ازخانه، کاشانه ومنطقه بیرون نماید!

خان که طبعأ مخلص قلیچ ایشان(رض) بود ازدستورات وی سرباز نزد و مسکین قلیچ رابه اجبارازمنطقه بیرون نمود.

مسکین درآن اوضاع پیش آمده گفت : حالا که قراربراین شده است ازمنطقه شما بروم می روم، خوب است قبل ازخروج وترک گفتن این محل رقعه ای به قلیچ ایشان مرقوم نمایم . این رقعه (نامه) قبل ازدورشدن مسکین قلیچ به دست قلیچ ایشان واصل گردید. اوبیدرنگ مفاهیم پرمحتوای نوشته مسکین را دریافت کرد.

لذا ازعمل خویش بسیارنادم وپشیمان شد. دستورداد تا شاعر را بازگردانند و دلجویی کنند .
« چرکزخوجملی پیرمرد85ساله از زبان پدرخود قربان صوفی که حدود50سال پیش درسن 85سالگی بدرود حیات گفته است ، میگوید : پدرخدا بیامرزم درسن30سالگی مرید برحق قلیچ ایشان (رض) بوده است . چون حضرت عوض بردی ایشان(ره) کرامت طی الارض درید اختیارش بوده آرامگاه ابدی اودردره قوشه سو قراردارد.

شرح زندگانی وی بطور اختصاردرکتاب دانشمند آتا به تألیف اینجانب اشارت رفته است با قلیچ ایشان دریک زمان با یکدیگرمصاحبت داشته اند. به اکتفای این روایت قربان صوفی درسنین 30سالگی ملا مسکین قلیچ را نزد استاد بزرگوارخود یعنی قلیچ ایشان دیده است. »
بنابراین حضرت ملا مسکین قلیچ تقریبأ یکصد سال پیش کمی قبل ازانقلاب اکتبر1917(م) روسیه وهمزمان با دوران زندگانی این دو عارف معروف به منطقه گوکلان نشین کلاله سفرکرده است.

 توضيح : این سند معتبر به قلم نویسنده ومحقق پرتلاش ترکمن استاد خوجه دردی قوجقی ، یکباردرهفته نامه صحرا تحت شماره 30ـ30ـ 01ـ 81چاپ شده است.)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید