جستجو

شناخت ایلات و عشایر ترکمن/ دکتر ابراهیم کلته

شجره - ساختار ایلی ترکمن‌ها: گروه‌بندی ترکمن‌ها را می‌توان در گروه مکانی و سنتی بررسی نمود. گروه‌های مکانی «یورت» یا «یورد/ منطقه»، «اوبا/ روستا» و «سیرقن/ ردیف» می‌باشد.

اوبا عبارت است از چند « اوی / خانه » که ممکن است در بعضی موارد در دو ردیف تشکیل شود . در این صورت هر یک از ردیف ها به « سیرقن » معروف می شود . معمولا خانوارهای یک سیرقن با همدیگر نسبت به سایر اعضای « اوبا » دارای خویشاوندی نزدیکتری می باشند . بنابراین می توان گفت که سیرقن واحد همگن کوچکتری در داخل اوبا می باشد . یورت محدوده هر طایفه یا تیره را می گویند که در آن چندین اوبا جای گرفته است . بدین صورت می توان واحدهای سکونتی ترکمن ها را به صورت ذیل نشان داد :

یورت — اوبا — سیرقن — اوی ( آلاچیق )

 

گروه های سنتی

ترکمن ها به ۹ ایل تقسیم می شوند که هر کدام از آنها به نوبه خود تقسیمات کوچکتری دارد . این گروه بندی ها در گذشته واجد اهمیت بسیاری بوده و به قول ترکمن شناس معروف « وامبری »‌ : « هیچ ترکمنی نیست که از همان اوان طفولیت طایفه و تیره خود را نداند و تفاخرکنان تعداد نفرات و میزان قدرت آن را شرح ندهد … وقتی به یک نفر از افراد تعدی شود ، تمام ایل متفقا تقاضای استرضاء خاطر او را می نمایند . »

البته در مورد ایل ها ، طوایف و تیره های ترکمن تشتت آراء وجود دارد . بعضی آن را ۹ و بعضی تا ۲۴ نیز ذکر کرده اند . همچنین در مورد تقسیمات تیره های مختلف نیز تشتت آراء وجود دارد که عمده ترین علت آن می تواند عدم وجود اطلاعات مکتوب قدیمی باشد .

 
ایل های موجود در ایران عبارتند از : « یموت » ، « گوگلانگ » ، « تکه » و تعداد بسیار کمی « نخورلی » . ما درباره نحوه پیدایش و انشعاب گروه های مختلف ایلی ترکمن از همدیگر اطلاع دقیقی نداریم چرا که در اینجا نیز مانند سایر ایلات ،‌گروه بندی نسبی در میان ترکمن ها « در رده های پایین ، نسب واقعی بوده ، قابل احراز است و در رده های بالا آرمانی و غیر قابل اثبات . نسب آرمانی معمولا با شجره نامه نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی ـ فارغ از زمان یا به گذشته های دور ـ مربوط است ، توجیه می شود » بر طبق یکی از اساطیر موجود در میان ترکمن ها ، مردی دارای ۳ زن بوده و در ایام حاملگی ، هر کدام از زنها از شوهر شکارچی خود تقاضای گوشتی را می کنند . شوهر برای زن اولش قوچ کوهی را شکار کرده ، می آورد . برای زن دومش شکاری پیدا نمی کند در نتیجه ، گرگی را شکار کرده و جگر آن را برای زنش می آورد . برای زن سومش نیز گوسفندی آبی رنگ که در ضمن لنگ نیز بوده ، کشته ، می آورد . هنگام تولد پسران ، زنان از شوهر خود برای آنها تقاضای اسم می کنند . شوهر برای پسر اول خود نام « تکه » ( به معنای قوچ کوهی ) را انتخاب می کند ، برای فرزند دوم نام « یموت » ( به معنای گرگ ) و برای فرزند سوم نام « گوگلانگ » ( به معنای گوسفند لنگ آبی ) را بر می گزیند .

 
بعد از ایل ، طایفه قرار دارد . یموت های ایران به دو طایفه بزرگ « جعفربای » و « آتابای » تقسیم می شوند . گوگلانگ ها نیز به دو طایفه « دودرغه » و « غایی » تقسیم می شوند . طوایف نیز به تیره های متعددی تقسیم می شوند . مثلا : آتابای ها به دو تیره « آق »‌ و « آتابای » و جعفربای ها به دوتیره « یارعلی » و « نورعلی » تقسیم می شوند .

بعد از تیره ، زیر تیره یا زیر شاخه قرار دارد . مثلا : تیره نورعلی به شاخه های قره جه ، کتوک ، پنق ، کلته ، کر ، قرنجیک ، طریک و توراچ تقسیم می شود . هریک از این شاخه ها نیز به گروه های کوچکتری تقسیم می شوند که در نزد ترکمن ها در بعضی نقاط به « اروغ » و در بعضی نقاط دیگر به « لاکام / لقب » معروف است . مثلا : شاخه توماج به لاکام های « ایری » و « اونق » تقسیم می شود .

بالاخره هر لاکام از چند خانوار ( تعداد خانوار ممکن است از چند ده تا چند صد تغییر کند ) تشکیل می شود . بنابراین می توان ساخت سنتی ترکمن ها را به صورت ذیل نمایش داد :

ایل — طایفه — تیره — شاخه ( زیر تیره ) — لاکام ( اروغ ) — اوی ( خانوار )

در بررسی مسائل ایلی ترکمن ها باید به طوایف مقدس که به « اولاد » معروفند و دارای جایگاهی ویژه در ساختار ایلی و سیاسی می باشند ، اشاره شود . همچنین از مقوله « قان دوشر » ( خویشاوند خونی ) نیز بعضا باعث ناهمگنی هایی در سطح اوباها (روستاها ) می گردد ، صحبت شود .

 
طوایف مقدس ترکمن

طوایف « آتا » ، « خوجه » ، « شیخ » و « مختوم » خود را از شجره خلفای راشدین می دانند . این طوایف که در میان ترکمن ها از احترام خاصی برخوردارند « اولاد »‌ نامیده می شوند و به عنوان طوایف مقدس از آنها یاد می کنند ، نقش مهمی را در رفع مخاصمات داشته اند . ترکمن ها بر این باورند که هر کسی به این طوایف مقدس آسیبی برساند ، مورد عقوبت الهی قرار می گیرد و به همین دلیل طوایف مقدس ، در جنگ ها و مخاصمات طایفه ای می توانستند به عنوان یک گروه بی طرف و میانجی در جهت خاموش کردن آتش جنگ و یا حداقل کاهش آن عمل نمایند .

 

نمودار شجره طوایف مقدس ترکمن ها

… کلاب — قصی — عبدمناف — عبدشمس — عثمان بن عفان — آتا

هاشم — علی بن ابیطالب — خوجه

… کعب بن سعد — عامربن عمرو — ابوبکربن قحافه — شیخ

… رماح بن قرط — نفیل بن الغری — عمربن خطاب — مختوم

قان دوشر ( خویشاوند خونی )

از اختلافاتی که ممکن است در طایفه پیش بیاید ، قتل نفس است ، که در اینجا مساله ای به نام « قان دوشر » مطرح می شود . قان دوشر یا خویشاوند خونی با نظم خاصی تدوین یافته است و به موجب آن تمام کسانیکه تا هفت جد دارای نسب پدری مشترک باشند ، قان دوشر محسوب می شوند . برای توجیه بهتر مطلب می توان هفت دایره هم مرکز را در نظر گرفت که در آن اولین دایره خود فرد و برادرانش را در بر می گیرد . دایره دوم شامل پدر ، عموها و عمو زادگان می شود و دایره سوم پدربزرگ و برادرانش و برادرزاده هایش را شامل می شود . این سیکل تا دایره هفتم ادامه می یابد و تمام کسانیکه در این محدوده قرار می گیرند ، نسبت به همدیگر قان دوشر محسوب می شوند.

 
در یک قتل نفس ، قان دوشرهای مقتول می توانند یک نفر از قان دوشر های قاتل را به عنوان مقابله به مثل بکشند . در چنین حالتی ، قان دوشرهای قاتل به جای دیگری کوچ می کنند ولی از آنجا که قان دوشرهای مقتول در بدر به دنبال قاتل و قان دوشرهای او هستند و عدم توانایی در گرفتن انتقام را کشر شأن و توهینی برای خود می دانند ، بالاخره یکی از آنان را به قتل می رسانند . معمولا در این موقع غائله خاتمه می یابد . ولی ممکن است قان دوشرهای قاتل به خونخواهی شخصی که به جای مقتول کشته شده ( خواه خود قاتل و خواه دیگری ) فرد دیگری از طرف مقابل را بکشند ( اگر چه عرفا این خونخواهی صحیح نیست ) . که در این صورت مساله ادامه پیدا می کند . حتی در بعضی موارد این سیکل ۴ تا ۵ بار نیز تکرار می شود و بالاخره « یاش اولی ها / بزرگان » و طوایف مقدس پا در میانی کرده و قاتل آخرین مقتول را با طنابی ـ که دور گردنش بسته اند ـ جلوی در خانه مقتول می بندند . سپس به خانواده مقتول می گویند که شکار شما را آورده ایم و شما می توانید ـ و حقتان است ـ که او را بکشید ولی به خاطر رضای خدا و آسایش دنیا و آخرت خودتان می خواهیم که از خون او بگذرید و او را ببخشید . غالبا در چنین مواقعی خانواده مقتول رضایت می دهند و مسئله « قان دوشر » بین آنها خاتمه می یابد .

 
خانواده هایی را که به این صورت در بین آنها خون ریخته می شود « قانلی » می گویند . قانلی ها نمی توانند در مجاورت هم زندگی کنند و معمولا بستگان قاتل مجبورند در سرزمین های قبایل بی طرفی که نسبتا از خانواده مقتول دور ترند ، به صورت « قونگشی / همسایه » زندگی کنند . قونگشی ها که آنها را می توان همسایه یا غیرخودی نیز نامید ، در اوبای ( روستا ) جدید از تمامی مزایا و حقوق موجود در اوبا استفاده می کنند ولی در هنگام درگیری و کشمکش ها قوانین اوبا شامل آنها نمی شود .


ساختار سیاسی ترکمن ها

ساختار سیاسی ترکمن ها را می توان با توجه به گروه بندی های مکانی ( سکونتی ) توضیح داد . نقش اولیه را در این ارتباط اوباها ( روستاها ) بر عهده داشتند .

معمولا ریاست اوباها بر عهده افرادی با نام « یاش اولی / بزرگسال » یا « آق ساقل / ریش سفید » قرار داشت . این افراد همانطور که از نامشان پیداست ، افرادی مسن هستند که در طول زندگیشان به نحوی درایت و فراست خود را در کارها نشان داده اند و البته گاهی ثروت نیز در این امر دخیل بوده است .

 
در واحدهای مکانی بزرگتر ( یورت / منطقه ) ابتدا یاش اولی ها اوبه های یک یورت را جمع کرده ، تصمیم لازم را اتخاذ می کردند . یاش اولی ها قدرتی جز بر اساس شور و اجماع اوبای خود نداشتند و گاهی مجبور می شدند جهت مشورت دوباره به اوبا خود برگردند ، زیرا مطمئن نبودند افراد اوبایشان هرچه را که او می گوید قبول کنند . لذا اکثرا می توانستند با توجه به نفوذی که داشتند نظر خود را به کرسی بنشانند .

این گردهمایی ها می توانست در صورت لزوم در سیکل بعدی نیز ادامه یافته و به اتحاد کل ترکمن ها منجر شود که نمونه بارز آن « گردهمایی امچلی » است .

 
نقش یاش اولی ها نه تنها در مسائل بین طایفه ای بلکه در مسائل داخلی نیز مشهود است . مثلا در اختلافات درون طایفه ای می توانند همراه « طوایف مقدس » نقش عمده ای را بازی کنند . به عنوان مثال ممکن است در بعضی موارد قان دوشر ، به درگیریهای طایفه ای بیانجامد و یا شاید ریشه این درگیریها درمسائل مرتع یا امثال آن بوده باشد . به هر حال در درگیریهایی به این شکل ، مساله قان دوشر مطرح نمی شود ، بلکه کل طایفه را در بر می گیرد . در این درگیریها با قونگشی ها کاری ندارند ولی در صورت شدت یافتن مخاصمات ، که شاید دامن گیر آنها نیز بشود ، قونگشی ها محل را به مقصد یورت دیگری ترک می کنند .

 
در درگیریهای طایفه ای ، افراد هر طایفه سعی در ضربه زدن به طایفه « یاغی » می نمایند . که این ضربه ممکن است کشتن یکی از افراد طایفه دشمن و یا غارت احشام آنها باشد . ( غارت با دزدی فرق می کند . غارت معمولا در مورد یاغیان انجام می گیرد . قسم خوردن دروغ و دزدی کردن در نزد ترکمن ها دو گناه بزرگ محسوب می شود . ) در هر دو صورت طایفه مقابل اقدام به مقابله به مثل می کند . همانطور که گفتیم در اینجا کاری به قاتل بودن یا قان دوشر قاتل بودن ندارند ، بلکه هر فردی از افراد طایفه متخاصم را به جای مقتول به قتل می رسانند . در صورت شدت یافتن تخاصم ، گروه های متخاصم دسته مسلح سواره به رهبری کسی که « بگ » می نامند ، تشکیل می دادند . البته این تخاصمات در صورت تهدید یک دشمن خارجی قوی ، کنار گذاشته شده و همه طوایف در برابر دشمن خارجی متحد می شوند .

 
ما هر یک از این سه مساله ( تخاصمات طایفه ای ، تشکیل گروه مسلح و کنار گذاشتن تخاصمات در برابر دشمن خارجی ) را با ذکر یک نمونه بررسی می کنیم . ولی قبل از آن بد نیست اشاره ای به چگونگی تشکیل گروه سواره مسلح بکنیم . برای این منظور ابتدا یک نفر را که به درایت‌ ، کاردانی ، شجاعت ، رزم و … در میان مردم معروف است ، به عنوان « بگ » انتخاب می کنند . سپس برای این فرد در جایی یک آلاچیق به نام « آق اوی » برپا می کنند ، که هسته اولیه اردوگاه نظامی مورد نظر را می سازد . بعد از آن هر اوبای ۱۰ الی ۱۲ خانواری موظف به فرستادن یک نفر تفنگدار سواره (‌با تمام تجهیزات ) می شوند . افراد باقی مانده ( یعنی کسانیکه به اردوگاه اعزام نشده اند ) موظف به تامین نیازهای مالی اردوگاه هستند . به کل مراحل بالا « آق اویلی چقارماق / تشکیل آق اویلی » می گویند .

 
یک نمونه بسیار بارز تخاصمات طایفه ای ، کشمکش هایی است که بین آتابای ها و جعفربای ها انجام گرفت . نهایت این مخاصمات تشکیل آق اویلی بود . نورعلی ها فردی به نام « بای قلیچ » را به عنوان بگ انتخاب نموده و تشکیل آق اویلی دادند . یارعلی ها نیز تفنگداران خود را در اختیار این اردوگاه قرار دادند که منجر به تشکیل سواره نظام جعفربای ها گردید . به دنبال مطرح شدن حمله نیروهای حکومت مرکزی و جنبش امچلی ، این مخصمات کنار گذاشته شد و همگی طوایف ترکمن از جمله آتابای ها و جعفربای ها به رهبری « عثمان آخوند » متحد شدند .

 



به نظر « ویلیام آیرونز » ساختار سیاسی ترکمن ها ، ساختاری بود که با هرج و مرج منظم توضیح داده می شد . به عبارت دیگر ، فاقد دستگاه های نهایی قدرت بودند . به همین دلیل ترکمن ها دارای نظام مالیاتی دقیقی نبوده اند . حکومت ایران و روس نیز هیچ گاه نتوانستند که به طور موثری از آنها مالیات دریافت کنند . به تامین مایحتاج اقتصادی آوق اویلی ها ، نیز بیشتر می توان نام « همیاری » را نهاد تا مالیات . چرا که تابع نظام خاصی نبوده و چه بسا ثروتمندان کل آن را تقبل می کرده اند . بعضی مواقع ، شاهان با روی کار آمدن خان در بین ترکمن ها ، موفق به جمع آوری مالیات می شدند . برای نمونه می توان از « بورجق خان » نام برد که توسط کلته ها به عنوان خان شناخته می شد . بورجق خان از طرف روسیه نیز به رسمیت شناخته می شد و سالیانه از هر خانوار ۶ منات مالیات جمع آوری می نموده است که البته خانواده های کم بضاعت از پرداخت آن معاف بوده اند .

بورجق خان به علت ارتکاب به قتل یکی از افراد هم طایفه خود به نام « بالقان » قانلی شده و اقدام به فرار کرد . ( این امر نشان می دهد که حتی خان نیز از قاعده قان دوشر و قانلی بودن مستثنی نیست ) و به جای وی « نور بردی خان » انتخاب شد . با روی کار آمدن بلشویک ها در روسیه ، که مخالف خان ها بودند ، خانی که ریشه در فرهنگ عشایری ترکمن نداشت ، نیز از بین رفت .

منبع : کتاب مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر ترکمن
تالیف ابراهیم کلته

 

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید